پارت ۱۲
پارت ۱۲
گوشیم زنگ خورد دیدم ا.ت جواب دادم
/الو
+تهیونگ چه خبر شده؟؟
کل ماجرا رو برای ا.ت تعریف کردم بعد از خدافسی زنگ زدم که جیمین بجاش یونگی جواب داد
/الو یونگی تویی؟؟
_اره بگو با جیمین چیکار داری
/هیچی میخواستم بگم غذایی که توی یخچاله رو گرم کن ببر برای ا.ت
_عههه؟؟ مگه اون برای ا.ت بود؟؟ همش خورده شد
/چیییی؟؟
_خب راستش جیمین غر میزد که گشنشه منم از یخچال فقط اون غذارو پیدا کردم گرمش کردم دادم جیمین کوفت کنه الانم جیمین خوابه
/فاک بهتون پس یچی بخر ببر برای ا.ت
_اوکی راستی شما کدوم گوری هستین؟؟
همچی رو برای یونگی هم توضیح دادم
_اهان اوکی
/به جیمین هم بگو باز اون زنگ نزنه بگه ما کجاییم که اگه بگه با ساتور هم تو و هم جیمین رو قطعه قطعه میکنم
_چته روانی....اوکی میگم
(۱۱:۲۳ دقیقه ی شب)
&تهیونگاااا
/هوووم؟؟
&پاشو من میترسم انگار ینفر داره در میزنه
/چیییی؟؟
&ینفر چند دقیقه پیش در خونه رو زد منم گفتم بله ولی کسی جواب نداد
/نترس توهم زدی صدای شاخه درخت بود که خورد به در
&اوکی
چند دقیقه گذشت داشت خوابم میبرد که در زده شد انگار واقعا ینفر داره در میزنه ینی کوک توهم نزده ترسیدم برای همین کوک رو محکم بغل کردم و پتو رو انداختن روی هردومون
&شنیدی؟؟ ( اروم)
/اره شنیدم( اروم)
&من میترسم
/هییییس منم(اروم)
چشمامو بستم و نفس عمیق کشیدم که یهو صدای گریه ی کوک درومد
/کوک داری گریه میکنی؟؟
&اره دارم بخاطر بدبختی هام گریه میکنم از اینکه اینقدر بدبختم که قراره تو جوونی بمیرم از اینکه از بچگی خانوادمو ندیدم از اینکه توی جوونی باید ادم بکشم و اگه پلیس پیدام کنه اعدامم میکنه گریه میکنم
/هییییس گریه نکن
در دوباره زده شد تصمیم گرفتم برم و در رو باز کنم که یهو گوشی زنگ خورد سریع دوییدم و گوشی رو دیدم
گوشیم زنگ خورد دیدم ا.ت جواب دادم
/الو
+تهیونگ چه خبر شده؟؟
کل ماجرا رو برای ا.ت تعریف کردم بعد از خدافسی زنگ زدم که جیمین بجاش یونگی جواب داد
/الو یونگی تویی؟؟
_اره بگو با جیمین چیکار داری
/هیچی میخواستم بگم غذایی که توی یخچاله رو گرم کن ببر برای ا.ت
_عههه؟؟ مگه اون برای ا.ت بود؟؟ همش خورده شد
/چیییی؟؟
_خب راستش جیمین غر میزد که گشنشه منم از یخچال فقط اون غذارو پیدا کردم گرمش کردم دادم جیمین کوفت کنه الانم جیمین خوابه
/فاک بهتون پس یچی بخر ببر برای ا.ت
_اوکی راستی شما کدوم گوری هستین؟؟
همچی رو برای یونگی هم توضیح دادم
_اهان اوکی
/به جیمین هم بگو باز اون زنگ نزنه بگه ما کجاییم که اگه بگه با ساتور هم تو و هم جیمین رو قطعه قطعه میکنم
_چته روانی....اوکی میگم
(۱۱:۲۳ دقیقه ی شب)
&تهیونگاااا
/هوووم؟؟
&پاشو من میترسم انگار ینفر داره در میزنه
/چیییی؟؟
&ینفر چند دقیقه پیش در خونه رو زد منم گفتم بله ولی کسی جواب نداد
/نترس توهم زدی صدای شاخه درخت بود که خورد به در
&اوکی
چند دقیقه گذشت داشت خوابم میبرد که در زده شد انگار واقعا ینفر داره در میزنه ینی کوک توهم نزده ترسیدم برای همین کوک رو محکم بغل کردم و پتو رو انداختن روی هردومون
&شنیدی؟؟ ( اروم)
/اره شنیدم( اروم)
&من میترسم
/هییییس منم(اروم)
چشمامو بستم و نفس عمیق کشیدم که یهو صدای گریه ی کوک درومد
/کوک داری گریه میکنی؟؟
&اره دارم بخاطر بدبختی هام گریه میکنم از اینکه اینقدر بدبختم که قراره تو جوونی بمیرم از اینکه از بچگی خانوادمو ندیدم از اینکه توی جوونی باید ادم بکشم و اگه پلیس پیدام کنه اعدامم میکنه گریه میکنم
/هییییس گریه نکن
در دوباره زده شد تصمیم گرفتم برم و در رو باز کنم که یهو گوشی زنگ خورد سریع دوییدم و گوشی رو دیدم
۲.۵k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.