رمان پرستار بچه من💗
رمان پرستار بچه من💗
شرط:۱۲ تا لایک ۱۰ کامنت 💗🥺
ملیس: دیدم آمد نزدیکه که ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
آنچه گذشت⬆️
ملیس :,یهو دستاشو دورم حلقه کرد در گوشم گفت
جیمین: خانم کوچولو زیادی فضولی
ملیس: ولم کن ولممم کنننن
جیمین: بیاین بریم کافه باهاتون درمورد ی چیزایی صحبت کنم
ملیس : من با شما جایی نمیام
جیمین:باش درمورد کار بود
ملیس: دیدم اون آقا داره میره سمت ماشینش توی دلم گفتم من که دنبال کار میگشتم چرا انقدرخرم من🤦🏻♀️
ملیس: آقا اقااا
جیمین: بله ؟
ملیس: چه کاری هستش؟
جیمین: اینجا که نمیشه گفت به پر بالا
ملیس: اوفف باش
جیون: سلامممم
ملیس: سلامممم خوبی؟💗
جیون: عالیممم چون شمارو دیدم
جیمین: شیرین زبونی نکن😒
جیون: دوست دارم بکنم
جیون: خاله سوار شدن دیگه بریم کافه
جیمین: سوار شو دیگه نه میخوای من بیا بغلت کنم بیارمت
ملیس: نخیرم😒
جیمین:. پس بیا
ملیس: باش
ملیس: رفتم عقب نشستم
جیمین:, عقب نه جلو
ملیس:, پشت راحتم
جیون: خاله برو جلو من پشت میشینم
ملیس: نه عزیزم راحتم
ملیس: دیدم اون آقا پیاده شده( بچه ها آقا میگم چون ملیس هنوز اسم جیمین رو نمیدونه) آمد منو برآید استایل بغل کرد
برد منم جلو نشوند
جیون: به به انگاری بابا از این خانم مهربون خوشش میاد😁💗 ( داخل دلش )
ملیس: رفتم ی کافه به نامه ( هرچی خدتون دوس دارین)
رفتیم توی
ختمت کار: چی میل دارین
جیمین: شما چی میخورن ؟
ملیس: ی قهوه
جیمین: ی قهوه با کیک
ملیس: من گفتم قهوه
جیمین : منم گفتم با کیک
جیون: ( زد به سرش) خانم ۳ تا قهوه با ۲تا کیک
ملیس: من گفتم فقط قهوه
جیمین: منم گفتم با کیک
جیون: بسههههه کن سفارش دادم
جیمین: کی؟
جیون: وقتی در حال بحث بودین
ملیس: یهو دیدم ی. نفر قهوه شو۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
شرط:۱۲ تا لایک ۱۰ کامنت 💗🥺
ملیس: دیدم آمد نزدیکه که ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
آنچه گذشت⬆️
ملیس :,یهو دستاشو دورم حلقه کرد در گوشم گفت
جیمین: خانم کوچولو زیادی فضولی
ملیس: ولم کن ولممم کنننن
جیمین: بیاین بریم کافه باهاتون درمورد ی چیزایی صحبت کنم
ملیس : من با شما جایی نمیام
جیمین:باش درمورد کار بود
ملیس: دیدم اون آقا داره میره سمت ماشینش توی دلم گفتم من که دنبال کار میگشتم چرا انقدرخرم من🤦🏻♀️
ملیس: آقا اقااا
جیمین: بله ؟
ملیس: چه کاری هستش؟
جیمین: اینجا که نمیشه گفت به پر بالا
ملیس: اوفف باش
جیون: سلامممم
ملیس: سلامممم خوبی؟💗
جیون: عالیممم چون شمارو دیدم
جیمین: شیرین زبونی نکن😒
جیون: دوست دارم بکنم
جیون: خاله سوار شدن دیگه بریم کافه
جیمین: سوار شو دیگه نه میخوای من بیا بغلت کنم بیارمت
ملیس: نخیرم😒
جیمین:. پس بیا
ملیس: باش
ملیس: رفتم عقب نشستم
جیمین:, عقب نه جلو
ملیس:, پشت راحتم
جیون: خاله برو جلو من پشت میشینم
ملیس: نه عزیزم راحتم
ملیس: دیدم اون آقا پیاده شده( بچه ها آقا میگم چون ملیس هنوز اسم جیمین رو نمیدونه) آمد منو برآید استایل بغل کرد
برد منم جلو نشوند
جیون: به به انگاری بابا از این خانم مهربون خوشش میاد😁💗 ( داخل دلش )
ملیس: رفتم ی کافه به نامه ( هرچی خدتون دوس دارین)
رفتیم توی
ختمت کار: چی میل دارین
جیمین: شما چی میخورن ؟
ملیس: ی قهوه
جیمین: ی قهوه با کیک
ملیس: من گفتم قهوه
جیمین : منم گفتم با کیک
جیون: ( زد به سرش) خانم ۳ تا قهوه با ۲تا کیک
ملیس: من گفتم فقط قهوه
جیمین: منم گفتم با کیک
جیون: بسههههه کن سفارش دادم
جیمین: کی؟
جیون: وقتی در حال بحث بودین
ملیس: یهو دیدم ی. نفر قهوه شو۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
۱۱.۵k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.