part

#part_38
#طاها
گوشیمو پرت کردم رو میزو خودمو انداختم رو مبل
دستامو گذاشتم زیر سرم و با نیش باز زل زدم به سقف
شکیب-اگه دیدی جوانی مثل کصخلا به سقف خیره شده و نیشش تا ته بازه بدان عاشق شده و گریه کرده
طاها-موافقی نه قافیه داش نه معنی
شکیب-شدید....چیشد حالا نیشت بازه؟
طاها-زنگ زم به رها دو روزه که نه صداشو شنیده بودم نه دیدمش خدایی داشتم دیوونه میشدم
شکیب-چی گفتید حالا
طاها-عزیزم صحبتای منو عشقم خصوصیه مگه من ازت میپرسم تو با فریال چی میگید
شکیب-گوه نخور چه عشقم عشقم میکنه پرو حالا خوبه طرف محل خرم بهش نمیده
طاها-مهم این قلب منه که با شنیدن صداشم آروم میگیره
شکیب-بکش بیرون حجی حالم بهم خورد...میگم چی گفت؟
طاها-هچ گفت با فریال رفتن خرید
شکیب-شت به عشقت نمیرسی متاسفانه چون مطمئنم با وجود فریال قرار نیس سالم برگرده
طاها-آخ راسی زنگ بزن به فریال بگو قرار بزاریم بریم بیرون همین الان
شکیب-داداش ساعت ۱۰ شبه کجا بریم؟
طاها-نمیدونم فقط یه کاری کن بیخیال خرید شه
شکیب-اوکی
#شکلات_تلخ
دیدگاه ها (۲)

#part_39#نازیمبین دستمو تو دستش قفل کرد نازی-خو الان کجا میر...

#part_40#رهارها-بچه ها مطمئنید که بریم؟ به نظر من که نریم به...

#part_37#رهابعد اینکه نازی رفت پیش مبین منو فریالم رفتیم تا ...

#part_36 #نازی وارد رستوران که شدم چشم چرخوندم تا مبین پیدا ...

فیک عشق ابدی

P¹⁶ویو تینا از خواب با درد زیر دلم بیدار شدم دست تهیونگ دورم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط