یو بین دخترم چانمی دوسم

یو بین : دخترم چانمی .. دوسم
میون‌شی نگاه آرومش را روی چانمی قفل نمود سپس دیدش را دزدید و آروم گفت ... میون‌شی: از آشنایی با شما خوشحالم
چانمی با لبخند نگاهش کرد سپس آروم گفت : سلام دخترم ممنون منم از آشنایی با تو خوشبختم
میون‌شی همانگونه سردرگم و گیج به مادرش چشم دوخت هیچ وقت به یاد نمی‌آورد که تصوری از همچین روزی داشته باشه .. ازدواج کردن مانع ای در برابر درسش ..
دقایق ای بعد چانمی همراه یو بین از اتاق خارج شدن .. و میون‌شی را باز هم تنها گذاشت.. همان گونه ای که روی صندلی می‌نشست باز هم در باز شد و دختری با قد بلند و لباس سفید دیدش را جلو کرد ..
هانگول : کیم میون‌شی ؟ .. عروس خانواده پارک ؟
دیدگاه ها (۱۵)

✿) ظهور ازدواج (✿⁠)⁩(♡)پارت ۲۴۵ (⁠♡)اره..ادم خيلي خوبيه.. ک...

✿) ظهور ازدواج (✿⁠)⁩(♡)پارت ۲۴۶ (⁠♡) اشک تو چشمام جمع شد. چ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۲۸ (。☬⁠。⁠)⁩چانم...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۲۷ (。☬⁠。⁠)⁩مرا...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۲۲ (。☬⁠。⁠)⁩تصم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط