رمان شامرمانتیک

رمان #شام_رمانتیک
پارت 2

جنی: نه چرا باید بگم مگه مهمه؟
ته یونگ: نه من میرم سر میز
جنی: چرا اینجوری کرد

کوک برگشت
ته یونگ: برگشتی
کوک: اره

سر میز شام
کوک: لیسا تو درست کردی؟
لیسا: اره بد شده
کوک: نه عالیه ممنون
رزی: جیمین...
جیمین: بله
رزی: میشه بعدا بریم قدم بزنیم
جیمین: معلومه عزیزم
جنی: من خوردم ممنون باید برم یکی بیرون منتظرمه
ته یونگ: کی؟
جنی: چی؟
ته یونگ: منظورم.. هیچی.
جنی: باشه خدافظ
رزی: جیمین بریم
جیمین: باشه فقط.. اینجوری میای؟
رزی: چجوری؟
جیمین: اخه لباست خیلی بازه
رزی: از همین اول قراره اینجوری کنی
جیمین: باشه باشه بریم
ته یونگ: منم میرم دیگه خدافظ

جین: اینجاها سوپر مارکت هست؟
جیسو: اره
جین: کجا؟
جیسو: میخوای باهات بیام نشونت بدم؟
جین: ممنون میشم
جیسو: باشه..

لیسا: کوک قهوه میخوری؟
کوک: باشه میخورم
لیسا: بیا قهوه
کوک: لیسا دوست پسر داری؟
لیسا: نه چرا؟
کوک: همینجوری

ویو کوک:
چقدر خوشگله وای...

لیسا: من که داره حوصلم سر میره
کوک: منم
لیسا: به بچه ها زنگ میزنم بیان یه بازی کنیم

نیم ساعت بعد همه اومدن

لیسا: خب بیاین یک بازی کنیم
رزی: بیاین یه جرعت حقیقت
جنی: باشه
بطری بیارین

چند دقیقه بعد
بطری جیسو و جین

جین: من بپرسم؟
جیسو: اره بطری طرف توعه
جین: خب... جرعت یا حقیقت
جیسو: جرعت
جین:خب.. لیسا رو بزن
کوک: چ چی؟ این چه جرعتیه بی جنبه نباش.
لیسا: خب بزن( با خنده)
جیسو: ببخشید لیسا میاد بزنه که...


ادامه پارت امار 530 عاپ میشه🤍
دیدگاه ها (۰)

رمان #شام_رمانتیکپارت 3جیسو: ببخشید لیسا، میاد بزنه که یهویک...

رمان #شام_رمانتیکپارت 4لیسا:نه زیاد خب اینجای دستم یکم درد م...

رمان #شام_رمانتیکپارت 1رزی: بچه ها میخوام یچیزی بهتون بگم ل...

نام رمان: شام رمانتیکژانر: عاشقانهشخصیت اصلی: کوک، لیساتعدا...

...

"سرنوشت "p,24...جیهوپ : آره اره من برم بطری بیارم .رفت بطری ...

ادیت بلک پینک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط