پارت۷

ویو لارا

گردنم خشک شده بود ....... و نمی‌تونستم تکون بخورم ... به زود چشمام و باز کردم که ... درد خیلی شدیدی و توی گردنم احساس کردم و جیغم بلند شد ... که در اتاق کوبیده شد و اون پسره اومد داخل ..... بهم نگاه کرد و بعد زود اومد سمتم ازش میترسیدم ...... چشمام و بستم ....

..را ...گردن..ت دا..ره خو..ن ....می..اد

..رد دا..رم .... تو..ی عو...ضی .... خون...م..نو خو..ردی .... من ....از....ک.. جا......بدو..نم

از اتاق بیرون رفت و .... بعد از چند دقیقه با جعبه ی کمک های اولیه برگشت .... روی تخت نشست

-میتونی تکون بخوری

+نه

-اروم سرت و بلند میکنم میزارم روی پام تکون هم نخور

پاهاش و دراز کرد و سرم و بلند کرد .... خیلی درد داشتم و دستش و چنگ میزدم ..... ولی فقط کار خودش و میکرد ..... وقتی سرم و گذاشت روی پاش...... شروع کرد به زدعفونی کردن گردنم و ...............

ویو جونگکوک

بعد از اینکه دکتر و حسابی کتک زدم از اتاق شکنجه اومدم بیرون و رفتم ...... خونه و به اتاق اون دختره رفتم .... وقتی وارد اتاق شدم کسی توش نبود ... داشتم همینجوری دنبالش میگشتم که.........

ادامه دارد
دیدگاه ها (۴)

پارت۸

پارت۹

پارت۶

پارت۵

نام فیک:عشق مخفیPart: 6ویو ات*هه نیومده داره قلدری میکنه نشو...

خون آشام من My vampire 🦇 Part 14ویو ات بلند شدم زدم سر لارا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط