نام رمان:عشق اجباری
نام رمان:عشق اجباری
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعدادپارت:نامعلوم
Part 24
(ویو ات)صبح از خاب بلند شدم خیلی دیر بود ۱۱ بود کوکم نبود می سونم پایین بود رفتم اتاق سون هی خاب بود رفتم پایین
ات:سلام
می سون:سلام بیا یچیز بخور دیر بیدار شدی
ات:نه میل ندارم ناهار میخورم
می سون:باشه... سون هی خاب بود
ات:اره... من میرم دوش بگیرم حواست به سون هی باشه...
(ویو می سون)ات رفت حموم منم تلویزیون میدیدم که دیدم صدای گریه سون هی اومد رفتن اتاقشو گرفتمش بغلم و بهش شیرخشک دادم یکم ساکت شد...
(ویو ات)از حموم در اومدم دیدم سون هی بغل می سونه
ات:بیدار شد؟
می سون:اره شیرخشک دادم بهش
ات:کارخوبی کردی
(ویو ات)رفتم لباسمو پوشیدم موهامو خشک کردمو....رفتیم ناهار خوردیم که کوکم اومد ناهار خورد...(پرش زمانی به ۶ عصر)حاضر شدیم قرار بود با می سون بریم ارایشگاه میخاستم موهامو کوتاه کنم سون هی هم خدمتکار نگهش داشت (پرش زمانی به ۱۰ شب)اومدیم خونه و سون هی خاب بود فیلم دیدیمو خابیدیم
کیوتا ببخشید این پارت زیاد خوب نشده💜
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعدادپارت:نامعلوم
Part 24
(ویو ات)صبح از خاب بلند شدم خیلی دیر بود ۱۱ بود کوکم نبود می سونم پایین بود رفتم اتاق سون هی خاب بود رفتم پایین
ات:سلام
می سون:سلام بیا یچیز بخور دیر بیدار شدی
ات:نه میل ندارم ناهار میخورم
می سون:باشه... سون هی خاب بود
ات:اره... من میرم دوش بگیرم حواست به سون هی باشه...
(ویو می سون)ات رفت حموم منم تلویزیون میدیدم که دیدم صدای گریه سون هی اومد رفتن اتاقشو گرفتمش بغلم و بهش شیرخشک دادم یکم ساکت شد...
(ویو ات)از حموم در اومدم دیدم سون هی بغل می سونه
ات:بیدار شد؟
می سون:اره شیرخشک دادم بهش
ات:کارخوبی کردی
(ویو ات)رفتم لباسمو پوشیدم موهامو خشک کردمو....رفتیم ناهار خوردیم که کوکم اومد ناهار خورد...(پرش زمانی به ۶ عصر)حاضر شدیم قرار بود با می سون بریم ارایشگاه میخاستم موهامو کوتاه کنم سون هی هم خدمتکار نگهش داشت (پرش زمانی به ۱۰ شب)اومدیم خونه و سون هی خاب بود فیلم دیدیمو خابیدیم
کیوتا ببخشید این پارت زیاد خوب نشده💜
۶.۲k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.