تو مال منی پارت ۷۱
که یهو دوست ا.ت اومد سمتشون
( چون اسم به ذهنم نمیرسه و یه شخصیت فرعی هست د.ا میزارم )
د.ا : سلام ا.ت خوش اومدی سلام اقای جئون
ا.ت : سلام ( لبخند )
کوک : سلام ( سرد )
د.ا : بفرمایید از این طرف
کوک و ا.ت دنبال دوست ا.ت رفتن و نشستن یه جا
کوک : از الان بگم که بعداً مشکل برات به وجود نیاد الکل ممنوع
ا.ت : کوک یه ذره لطفا
کوک : نه نمیشه همین که گفتم
ا.ت : قول میدم کم بخورم زیاد نخورم
کوک : کما
ا.ت : کم، قول میدم
کوک : باشه
کوک و ا.ت نزدیک های دو ساعت اونجا بودم و ا.ت به گفته خودش الکل کم خورده بود بعد از چند دقیقه تمام برنامه ریزی هارو دوست ا.ت کرده بود و به ا.ت پیام داد و گفت
مکالمه ا.ت و دوستش
د.ا : ا.ت یونا رو دارم میارم سمت شما
ا.ت : باشه منم میرم دستشویی ازشون فیلم بگیر
د.ا : باشه ولی کجا
ا.ت : من میرم دستشویی قطعا کوک هم باهام میاد تو باید بیایی دم در دستشویی دخترونه
د.ا : اوکی
ا.ت : فایتینگ
د.ا : (استیکر خنده )😂 فایتینگ
پایان مکالمه ا.ت و دوستش
ویو ا.ت
خب حالا باید نقشه عملی بشه
ا.ت : کوک من باید برم دستشویی
کوک : برو
ا.ت : یعنی تو نمیای باهام
کوک : نه مگه بچه ای که دنبالت بیام
ا.ت : آها باشه ( تو دلش : گندش بزنن بریم پلن بی )
( ا.ت دوباره به دوستش پیام داد البته تو دستشویی )
ا.ت : هی ببین کوک با من نیومد بر خلاف پسرای دیگه نقشه عوض شد برو پلن بی
د.ا : حله
ا.ت : موفق باشی
د.ا : فقط یه چیزی
ا.ت : بله
د.ا : پلن بی چی بود
ا.ت : خودااا ببین باید بری کوک رو برسونی به میز خلوت مثلا بغل مکانی که شrاب هست داخلش ببر برای دادن نوشیدنی به یونا هم برو اونجا ببین چی کار میکنن منم میام
د.ا : آها اوکی
پایان مکالمه
یه ربع بعد
ویو ا.ت
یه ربعی هست داخل دستشویی هستم و نمیدونم چه خبره بیرون تو حال خودم بودم که یهو ....
ببخشید که دیر شد اصلا حواسم به ساعت نبود
( چون اسم به ذهنم نمیرسه و یه شخصیت فرعی هست د.ا میزارم )
د.ا : سلام ا.ت خوش اومدی سلام اقای جئون
ا.ت : سلام ( لبخند )
کوک : سلام ( سرد )
د.ا : بفرمایید از این طرف
کوک و ا.ت دنبال دوست ا.ت رفتن و نشستن یه جا
کوک : از الان بگم که بعداً مشکل برات به وجود نیاد الکل ممنوع
ا.ت : کوک یه ذره لطفا
کوک : نه نمیشه همین که گفتم
ا.ت : قول میدم کم بخورم زیاد نخورم
کوک : کما
ا.ت : کم، قول میدم
کوک : باشه
کوک و ا.ت نزدیک های دو ساعت اونجا بودم و ا.ت به گفته خودش الکل کم خورده بود بعد از چند دقیقه تمام برنامه ریزی هارو دوست ا.ت کرده بود و به ا.ت پیام داد و گفت
مکالمه ا.ت و دوستش
د.ا : ا.ت یونا رو دارم میارم سمت شما
ا.ت : باشه منم میرم دستشویی ازشون فیلم بگیر
د.ا : باشه ولی کجا
ا.ت : من میرم دستشویی قطعا کوک هم باهام میاد تو باید بیایی دم در دستشویی دخترونه
د.ا : اوکی
ا.ت : فایتینگ
د.ا : (استیکر خنده )😂 فایتینگ
پایان مکالمه ا.ت و دوستش
ویو ا.ت
خب حالا باید نقشه عملی بشه
ا.ت : کوک من باید برم دستشویی
کوک : برو
ا.ت : یعنی تو نمیای باهام
کوک : نه مگه بچه ای که دنبالت بیام
ا.ت : آها باشه ( تو دلش : گندش بزنن بریم پلن بی )
( ا.ت دوباره به دوستش پیام داد البته تو دستشویی )
ا.ت : هی ببین کوک با من نیومد بر خلاف پسرای دیگه نقشه عوض شد برو پلن بی
د.ا : حله
ا.ت : موفق باشی
د.ا : فقط یه چیزی
ا.ت : بله
د.ا : پلن بی چی بود
ا.ت : خودااا ببین باید بری کوک رو برسونی به میز خلوت مثلا بغل مکانی که شrاب هست داخلش ببر برای دادن نوشیدنی به یونا هم برو اونجا ببین چی کار میکنن منم میام
د.ا : آها اوکی
پایان مکالمه
یه ربع بعد
ویو ا.ت
یه ربعی هست داخل دستشویی هستم و نمیدونم چه خبره بیرون تو حال خودم بودم که یهو ....
ببخشید که دیر شد اصلا حواسم به ساعت نبود
- ۲۸.۸k
- ۲۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط