عشقسیاه
#عشق_سیاه
part31
+از عمارتم گمشو بیرون
_چچی ییی
+کری گفتم بررروو
_ته چت شده
+ته؟
ویوات
تا بهش گفتم ته اومد جلو و موهام گرفت و کشید و گفت
+کسی با اربابش اینجوری صحبت میکنه هانننننننن
_اییییییی
_اخه چت شده مگه ما عاشق هم نبودیم(گریه
+نه(سرد
_دروغ نگوووو(گریهههه
+من فقد ازت استفاده کردم
_چیییی
+اهوم تا بتونم نیازمو برطرف کنم.. سوال بسه دیگع
هیوووونننن
*بله قربان
+این بیچاررو بنداز بیرون
*چشم
ویوات
وقتی ته اینجوری کرد دنیا رو سرم خراب شد و منو بیرون کرد
ویو ته
وقتی ب ات اینجوری گفتم دیگه تو دلم اشوب بود و کاترینا گفت
^^ته افرین
+....
^^تهههه
+گمشیننن(داد یهویی جام شرابو پرت میکنه سمت اینه بزرگ و میشکنه
+اگ یع کلنه دیگه باهام قخبت کنبن خفتون. میکنم (جدی و عصبق
جیمین و کاترینا رو بیرون کردم و خودم نشستم روی زمین و به ات فکر میکردم در حد مرگ ناراحت بودمو بدون اینکه متوجه بشم اشکم دراومد و کنترلی روی اشکام نداشتم منی که پدرم مرد گریه نکردم اما بخاطر ات.....
ویو جیمین
در اتاق ته یکم باز بود منم از اونجا نگاش کردم که دیدم.....
part31
+از عمارتم گمشو بیرون
_چچی ییی
+کری گفتم بررروو
_ته چت شده
+ته؟
ویوات
تا بهش گفتم ته اومد جلو و موهام گرفت و کشید و گفت
+کسی با اربابش اینجوری صحبت میکنه هانننننننن
_اییییییی
_اخه چت شده مگه ما عاشق هم نبودیم(گریه
+نه(سرد
_دروغ نگوووو(گریهههه
+من فقد ازت استفاده کردم
_چیییی
+اهوم تا بتونم نیازمو برطرف کنم.. سوال بسه دیگع
هیوووونننن
*بله قربان
+این بیچاررو بنداز بیرون
*چشم
ویوات
وقتی ته اینجوری کرد دنیا رو سرم خراب شد و منو بیرون کرد
ویو ته
وقتی ب ات اینجوری گفتم دیگه تو دلم اشوب بود و کاترینا گفت
^^ته افرین
+....
^^تهههه
+گمشیننن(داد یهویی جام شرابو پرت میکنه سمت اینه بزرگ و میشکنه
+اگ یع کلنه دیگه باهام قخبت کنبن خفتون. میکنم (جدی و عصبق
جیمین و کاترینا رو بیرون کردم و خودم نشستم روی زمین و به ات فکر میکردم در حد مرگ ناراحت بودمو بدون اینکه متوجه بشم اشکم دراومد و کنترلی روی اشکام نداشتم منی که پدرم مرد گریه نکردم اما بخاطر ات.....
ویو جیمین
در اتاق ته یکم باز بود منم از اونجا نگاش کردم که دیدم.....
- ۶.۳k
- ۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط