عشقسیاه

#عشق_سیاه

part30

اونا هم اومدن پایین

==ته چیه نصف شبی

+تصمیممو گرفتم

^^خوب؟

+به ات میگم دوسش ندارم تا ترکم کنه اما بعدش که اون عوضیو کشتم میرم دنبال ات

^^ته ته تبریک میگم تصمیم خوبی گرفتی

+....

^^من رفتم بخابم

) کاترینا رفت)

==ته مطمئنی

+هوم

تهیونگ هم رفت

پرش بک به صبح

ویو ات

صبح بیدار سدم دیدم ته جلوییه اینده داره اماده میشه منم رفتم از پشت بغلش کردم و گفتم

_ته ته من جایی میخاد بره(کیوت

+ات برو کنار باید برم

(ات رو پس میزنه و میره

ویو ته

دلم خون شد که با ات اینجوری رفتار کردم

چند روز بعد

ویو ات

چند روزخ ته باهام سرد شده و صبح میره بیرون و اخر شب برمیگرده اما من به دلم نمیگیرم چون حتما خستس که سرد رفتار میکنه

توی عمارت میچرخیدم که ته اومد تاجب کردم که

به این زودی برگشته

+ات بیا اتاقم(سرد و جدی

_باشه

رفتم بالا اتاق ته
و جیمین و کاترینا هم اومدن

+ات میخام ی چیزی بهت بگم(سرد


_هوم بگو؟(مظلوم وکیوت

+از عمارتم گم شو بیرون
دیدگاه ها (۰)

#عشق_سیاه part31+از عمارتم گمشو بیرون_چچی ییی+کری گفتم برررو...

#عشق_سیاهpart 32در اتاق ته یکم باز بود و منم از اونجا نگاش ک...

#عشق_سیاهpart29^^ببین ته من امروز پیش جانگ سو بودم ==+چییییی...

#عشق_سیاهpart28 ^^(خنده زورکی... باورم نمیشه ته بیا بیرون کا...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

نام فیک:عشق مخفیPart: 6ویو ات*هه نیومده داره قلدری میکنه نشو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط