عشق سیاه
#عشق_سیاه
part29
^^ببین ته من امروز پیش جانگ سو بودم
==+چییییی
(جانگ سو دشمنشونه
^^جانگ فهمیده تو ات رو دوست داری میخاد انتقام پسرشو ازت بگیره و ات رو بکشه
+معلوم هست چی میگیییی
^^اره باید از ته جداشی ته واقعا دلت میخاد که ات بمیره
ویو ته
حالم خیلییی بد شد و بدون حرفی رفتم بار
نشستم و یکم.... خوردم و تو فکر بودم
ات رو باید از خودم جدا کنم یا اینکه نه
شاید کاترینا بهن دروغ گفته نه دلیلی نداره که دروغ بگه
اما چطوری ات رو از خودم دور نگه دارم
برگشتم عمارت
ویو ات
دیدم ته اومد رفتم پیشش و گفتم
_تهههه
+....
_تههههههه
+هاا؟ چیه
_چیزی شده
+نه خستم میخام بخابم
_باشه
وا ته چش شده چرا اینجوری رفتار کرد
منم رفتم پیش ته خابیدم
ویو ته
نصف شب بود بیدار شدم دیدم ات خابیده اونم خیلی کیوت
رفتم بیرون اتاق و یه پیامی واسع جیمی و کاترینا ارسال کردم و اوناهم اومدن پایین
part29
^^ببین ته من امروز پیش جانگ سو بودم
==+چییییی
(جانگ سو دشمنشونه
^^جانگ فهمیده تو ات رو دوست داری میخاد انتقام پسرشو ازت بگیره و ات رو بکشه
+معلوم هست چی میگیییی
^^اره باید از ته جداشی ته واقعا دلت میخاد که ات بمیره
ویو ته
حالم خیلییی بد شد و بدون حرفی رفتم بار
نشستم و یکم.... خوردم و تو فکر بودم
ات رو باید از خودم جدا کنم یا اینکه نه
شاید کاترینا بهن دروغ گفته نه دلیلی نداره که دروغ بگه
اما چطوری ات رو از خودم دور نگه دارم
برگشتم عمارت
ویو ات
دیدم ته اومد رفتم پیشش و گفتم
_تهههه
+....
_تههههههه
+هاا؟ چیه
_چیزی شده
+نه خستم میخام بخابم
_باشه
وا ته چش شده چرا اینجوری رفتار کرد
منم رفتم پیش ته خابیدم
ویو ته
نصف شب بود بیدار شدم دیدم ات خابیده اونم خیلی کیوت
رفتم بیرون اتاق و یه پیامی واسع جیمی و کاترینا ارسال کردم و اوناهم اومدن پایین
۹.۵k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.