زیبایی های تلخ
#زیبایی_های_تلخ
#پارت_سوم
دودوهی با لبخند بامزه ای داشت بهم نگاه میکرد. هیچی نگفتم و بغلش کردم.اشک تو چشام جمع شد. صدای زنگ و شنیدم و رفتیم تو کلاس.
#دودوهی
من داشتم طراحی میکردم که بازم اون عوضیا اومدن. و شروع کردن منو اذیت کنن. میدونستم (سوک هو)روم کراشه ولی اون عوضی سر دسته ی لاشیا بود. سوک هو دفترم و برداشت و اون نقاشی ای که توش واضح بود چهره ی جونگ وو رو کشیده بودم و دید و کفری شد. رفت سراغ جونگ وو. حسابی عصبانی شدم و گفتم:«تمومش کن. زندگی شخصی من به تو ربطی نداره!»
کل کلاس برگشتن و به من نگاه کردن. جونگ وو ام با تعجب بهم نگاه میکرد. پاشدم دفترم و از دستش بگیرم که استاد اومد.
#سوک_هو
_واقعا که، فکر کرده کیه؟فقط صورت جذابی داره. باید از خداشم باشه که من روش کراشم. وای خدا من چه مرگمه؟!
(لوسی) یعنی خواهر دوست صمیمیم(جو دان ته)گفت:«هی اون هیچی نداره جز قیافه ولی من قیافه ی جذاب و صدای باحال و کلی خوبیت دیگه دارم.»
_بیخیالم شو بابا
+تو ذوقی
#جونگ_وو
واسه دودوهی یه نامه نوشتم:من واقعا دوست دارم. دوست دارم باهات باشم. بابام منو زور کرده که باید با دختر همکارش برم تو رابطه ولی من اونو دوست ندارم. سر همین جریان ام دیروز اونجوری بهت گفتم. ببخشید.
#پارت_سوم
دودوهی با لبخند بامزه ای داشت بهم نگاه میکرد. هیچی نگفتم و بغلش کردم.اشک تو چشام جمع شد. صدای زنگ و شنیدم و رفتیم تو کلاس.
#دودوهی
من داشتم طراحی میکردم که بازم اون عوضیا اومدن. و شروع کردن منو اذیت کنن. میدونستم (سوک هو)روم کراشه ولی اون عوضی سر دسته ی لاشیا بود. سوک هو دفترم و برداشت و اون نقاشی ای که توش واضح بود چهره ی جونگ وو رو کشیده بودم و دید و کفری شد. رفت سراغ جونگ وو. حسابی عصبانی شدم و گفتم:«تمومش کن. زندگی شخصی من به تو ربطی نداره!»
کل کلاس برگشتن و به من نگاه کردن. جونگ وو ام با تعجب بهم نگاه میکرد. پاشدم دفترم و از دستش بگیرم که استاد اومد.
#سوک_هو
_واقعا که، فکر کرده کیه؟فقط صورت جذابی داره. باید از خداشم باشه که من روش کراشم. وای خدا من چه مرگمه؟!
(لوسی) یعنی خواهر دوست صمیمیم(جو دان ته)گفت:«هی اون هیچی نداره جز قیافه ولی من قیافه ی جذاب و صدای باحال و کلی خوبیت دیگه دارم.»
_بیخیالم شو بابا
+تو ذوقی
#جونگ_وو
واسه دودوهی یه نامه نوشتم:من واقعا دوست دارم. دوست دارم باهات باشم. بابام منو زور کرده که باید با دختر همکارش برم تو رابطه ولی من اونو دوست ندارم. سر همین جریان ام دیروز اونجوری بهت گفتم. ببخشید.
۲.۱k
۱۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.