اونی ک تونسته دلتو ببره کیه

~اونی ک تونسته دلتو ببره کیه؟


_جان؟


~اینا قطعا جای مارکه


دستشو اور بالا و لمسشون کرد


_چرا باید انقد تیز باشی


تک خنده ای کرد و گف

~حرفو نپیچون.. کی بود؟


تا اومدم حرف بزنم کوک در زد و اومد تو


+اونی ک تونسته دلشو ببره من بودم



مینهو چشاشو کوچیک کرد و به کوک خیره شد.. انگار میخواس ببینه اونو میشناسه یا عشقو درونش میبینه؟


~سلیقت خوبه یونا.. اگ گی بود دلشو میبردم(عه عه عه.. مینهو رو گی کردمممم)


_ودف.. تو گی بودیییی؟


~بل..

سرشو به طرف کوک برد و بش نگا کرد و دستشو پشت گردنش کشید و با صدای خواب الود و خجالت اوری گفت

~داداش کسیو ا دوس و رفیقات سراغ ندار....

که حرفش با دیدن تتوی دست کوک و ارمی روی انگشتاش قطع شد

دستش ا پشت گردنش افتاد.. همونجور که خیره بود بع کوک با دهن باز دستشو رو پاش کشید تا دستمو پیدا کنه وقتی دستش خورد به دستمو همونجور که روی پاش نشسته بودم گرفت و خیره به کوک گفت
دیدگاه ها (۱)

~بگو این جئون جانگکوک نیست.. تروجان جدت بگو این اون نی.. بگو...

جنی: نکنه دوسش داری؟ ته: ا همه بم نزدیک ترع. حتی خانوادم_بهت...

نرفته برگشتم تو اتاق و گفتم_پیش مینهو روم غیرتی نشو. چون من ...

ویو یوناپاشدم و یه تیشرت سفید و شرتک مشکی برای کوک گرفتم و س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط