وقتی قاتل زنش شدی...
وقتی قاتل زنش شدی...
پارت بیست و سوم
ویو ا.ت
رفتم داخل اتاق نامجون بدون در وارد شدم دیدم فقط شلوار پاشه
+عامم ببخشید من می...
هنوز حرفم کامل نشده بود که من رو به در پشتی کوبوند و دستاش رو دو طرفم گذاشت
رو صورتم خم شد
بعد دو دقیقه یه نیشخندی زد و ول کرد رفت
+میگم که...
_هومم +میخوام بهت یه فیلم نشون بدم
_ببینم
فیلم رو برای نامجون پلی کردم
بعد از چند دقیقه فیلم تمام شد و نامجون برگشت سمت من
_میخوای این چیز های مسخره رو باور کنم ؟! هه چقدر زحمت کشیدی تا این فیلم رو درست کنی هومم؟!
+نه این رو وایستا
اون یکی فلش رو در آوردم و گذاشتم
ویو نامجون
فیلمی که گذاشت رو قبلا تو لب تاپ خودش دیدم
_خب اینجا که تو کشتیش
+آره نگاه کن اینجا زمان از ساعت سه میپره روی ساعت پنج یعنی دو یا سه ساعت ویدیو حذف شده
دوباره فیلم رو کندم و اون یکی ویدیو رو گذاشتم
+حالا این رو نگاه کن ساعت بالاش داره بین ساعت سه تا پنج رو نشون میده تو همون روز ...این تیکه از فیلم برش خورده بوده به دست منشی جانگ منشی جیمین ...جیمین اون روز سرش درد میکرد و وقتی صدای داد رو شنید به هوای اینکه دوباره منشی من با منشی اون دعوا شده نرفت ولی به گفته خودش بعد از اینکه داشت از شرکت بیرون میآمد یه مرد عجیب غریب و با همچین مشخصاتی دیده بود
_یعنی داری میگی بکهیون که کاراگاه معروف هست داره دروغ میگه ؟!
+آره این مرده تمامی اثر های انگشت رو پاک کرده پس چجوری اون همچین چیزی رو اومده ثابت کرده
داشتیم حرف میزدیم که لینا صدام کرد
+من میرم پایین
به جلو در رسیدم و در رو باز کردم که یکدفعه یه چیزی یادم اومد
+نامجون مگر اینکه کاراگاه هم پول گرفته باشه ...فقط حاظر شو بریم پیش جیمین
_چرا؟! +دست جیمین بامپیچی شده و دلیلش رو نمیدونم میخوام ازش بپرسم
_باشه
رفتم پایین و با لینا غذا درست کردیم
ویو نامجون
یعنی چی هوفف شاید واقعا ا.ت داره درست میگه وایی پسر تو عاشقش شدی بعد شک داری بهش
_آیگوو
رفتم پایین و با ا.ت و لینا غذا خوردیم و بعد حاظر شدم با ا.ت به خونه جیمین رفتیم
ویو ا.ت
رفتیم خونه جیمین در زدیم که جیمین در رو باز کرد
@بله؟!...عاا ا.ت تویی بیا تو
رفتیم داخل و رو مبل نشستیم
داشتیم حرف میزدیم که
_میگم جیمین شی دستت چرا اینجوری شده هومم ؟!
@عاا ،ه،هیچی نیست یه خراش ساده هست
+جیمین!بگو دیگه چرا اینجوری شده دستت
@خب میدونی یه که تو شرکت تنها بودم ...یعنی جز من هیچ کس نبود داشتم تو شرکت دنبال پرونده خانم جانگ میگشتم که یه فلش پیدا کردم فلش رو گذاشتم تو لب تاپ خواستم فیلم رو ببینم که...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON
پارت بیست و سوم
ویو ا.ت
رفتم داخل اتاق نامجون بدون در وارد شدم دیدم فقط شلوار پاشه
+عامم ببخشید من می...
هنوز حرفم کامل نشده بود که من رو به در پشتی کوبوند و دستاش رو دو طرفم گذاشت
رو صورتم خم شد
بعد دو دقیقه یه نیشخندی زد و ول کرد رفت
+میگم که...
_هومم +میخوام بهت یه فیلم نشون بدم
_ببینم
فیلم رو برای نامجون پلی کردم
بعد از چند دقیقه فیلم تمام شد و نامجون برگشت سمت من
_میخوای این چیز های مسخره رو باور کنم ؟! هه چقدر زحمت کشیدی تا این فیلم رو درست کنی هومم؟!
+نه این رو وایستا
اون یکی فلش رو در آوردم و گذاشتم
ویو نامجون
فیلمی که گذاشت رو قبلا تو لب تاپ خودش دیدم
_خب اینجا که تو کشتیش
+آره نگاه کن اینجا زمان از ساعت سه میپره روی ساعت پنج یعنی دو یا سه ساعت ویدیو حذف شده
دوباره فیلم رو کندم و اون یکی ویدیو رو گذاشتم
+حالا این رو نگاه کن ساعت بالاش داره بین ساعت سه تا پنج رو نشون میده تو همون روز ...این تیکه از فیلم برش خورده بوده به دست منشی جانگ منشی جیمین ...جیمین اون روز سرش درد میکرد و وقتی صدای داد رو شنید به هوای اینکه دوباره منشی من با منشی اون دعوا شده نرفت ولی به گفته خودش بعد از اینکه داشت از شرکت بیرون میآمد یه مرد عجیب غریب و با همچین مشخصاتی دیده بود
_یعنی داری میگی بکهیون که کاراگاه معروف هست داره دروغ میگه ؟!
+آره این مرده تمامی اثر های انگشت رو پاک کرده پس چجوری اون همچین چیزی رو اومده ثابت کرده
داشتیم حرف میزدیم که لینا صدام کرد
+من میرم پایین
به جلو در رسیدم و در رو باز کردم که یکدفعه یه چیزی یادم اومد
+نامجون مگر اینکه کاراگاه هم پول گرفته باشه ...فقط حاظر شو بریم پیش جیمین
_چرا؟! +دست جیمین بامپیچی شده و دلیلش رو نمیدونم میخوام ازش بپرسم
_باشه
رفتم پایین و با لینا غذا درست کردیم
ویو نامجون
یعنی چی هوفف شاید واقعا ا.ت داره درست میگه وایی پسر تو عاشقش شدی بعد شک داری بهش
_آیگوو
رفتم پایین و با ا.ت و لینا غذا خوردیم و بعد حاظر شدم با ا.ت به خونه جیمین رفتیم
ویو ا.ت
رفتیم خونه جیمین در زدیم که جیمین در رو باز کرد
@بله؟!...عاا ا.ت تویی بیا تو
رفتیم داخل و رو مبل نشستیم
داشتیم حرف میزدیم که
_میگم جیمین شی دستت چرا اینجوری شده هومم ؟!
@عاا ،ه،هیچی نیست یه خراش ساده هست
+جیمین!بگو دیگه چرا اینجوری شده دستت
@خب میدونی یه که تو شرکت تنها بودم ...یعنی جز من هیچ کس نبود داشتم تو شرکت دنبال پرونده خانم جانگ میگشتم که یه فلش پیدا کردم فلش رو گذاشتم تو لب تاپ خواستم فیلم رو ببینم که...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON
۱۳.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.