نحس
part22
فلش بک به دو ساعت قبل از رفتن جیسون
جئون جلوی دخترک ایستاده بود و دخترک روی زمین جلوی جئون نشسته بود و به کفش های جئون خیره شده بود
$ بسه دیگه پاشو کارت دارم
جیسون بدون هیچ حرفی پاشد با نفرت تو چشمای جئون نگاه کرد
+ ج..جونگکوک و بهش چی میگی ؟
$ اتفاقا درباره ی همین بود باید براش یه نامه بنویسی
+نامه ؟
$ اره باید بنویسی که ادم خوبی نبودی و کسی تو رو استخدام کرده و کاری کنی جونگکوک حتی اگه ببینتت هم نگات نکنه
جیسون بلند مثل روانی ها خندید
+ اونوقت چرا فکر کردی من اینکارو انجام میدم ؟
$ چون اگه انجام ندی جون یونا در خطره
+ چی ؟
$ میکشمش
جیسون تو شک بدی فرو رفت بین کسی که بزرگش کرده بود و مادرش حساب میشد و کسی که بهترین دوست و همینطور برادرش که اونم تو بزرگ کردنش دست داشت باید انتخاب میکرد چاره ای نداشت حداقل اونشکلی جون جونگکوک در خطر نبود
+ ق..قبوله
$ خوبه
$ راستی درست بنویسی ها اگه همه چیو بگی میام سراقت با جسد مادرت
+باشه
خوبه
پایان فلش بک
جونگکوک نامه رو باز کرد و شروع به خوندن کرد
همزمان با اون جیمین و تهیونگ برای خوندن نامه دوییدن
متن نامه :
سلام جئون جونگکوک مطمئنن وقتی داری اینو میخونی من دیگه تو اون خونه نیستم شاید بگی چرا
جونگکوک من ادم معمولی ای نیستم من جاسوس بودم
شاید بگی چرت نگو ولی از 14 سالگی بهم پول میدادن تا برات جاسوسی کنم و اطلاعات مربوطه بهت رو به اربابم بگم
دروغ نمیگم باور کن من رو نمیتونی به عنوان دوست قبول کنی
راستی اربابم هم باباته
شاید بگی چرا باید برای بابات جاسوسی کنم بخاطر اینکه باید راضیت میکردم که مافیا شی یادته چقدر فیلم مافیایی میدیدیم ؟ چقدر بهت میگفتم دوست دارم وقتی بزرگ شدم مافیا باشی ولی الان که تو کارت موفقی و راه برگشتی نیست من دارم میرم و ازت خدافظی می کنم برای همیشه
راستی
پول خوبی هم گیرم اومد از طرف من از بابا تشکر کن
کیم جیسون
جونگکوک چشماش قرمز شده بود
_ چی؟
% جونگکوک
جونگکوک عصانی بود هم از دست باباش هم از دست خودش هم از دست جیسون اون چطور دلش رو به یه دختر باخته بود و کل زندگیش رو براش گفته بود چقدر ساده لوح بود
$ دیدی گفتم نامه مهم ترین چیزه
تهیونگ با چشمایی قرمز و صدای بم ( صدای تهیونگ همینجوری بم هست فکر کنین بمش هم کنههههه) لب زد
# جئون
$ بلع؟
# خفه شو مادر جوجهههه ( همونی که میدونینه برای اینکه ویسگون گیر نده این رو نوشتم )
تهیونگ مشتی به صورت جئون زد جونگکوک هم با مشت تهیونگ تازه ویندوزش بالا اومد و اون هم به جئون حمله ور شد
خشمی که درون جئون بود درون هیچ کس دیگه ای پیدا نمی شد از خودش بیشتر از همه متنفر بود
جیمین گذاشت پسرا یکم بزننش تا خالی بشن خودش هم دوست داشت تیکه پارش کنه ولی اگر اینکارو میکرد مطمئنن قاتل شناخته میشدن و پلیس های بیرون در به جای گرفتن جئون اون سه تا رو میگرفتن
جیمین بعد مدتی اون دو رو از جئون جدا کرد
% جونکوک بسه نمی خوای قاتل شی که؟
_ برا این دیوث حاضرم هزار بار بالای دار برم
% نه الان نمیتونی برو وسایلت رو جمع کن هر چی داری نداری رو بردار بریم
جئون با بازوش داشت خون روی لبش رو پا میکرد
$ کی گفته ؟
جونگکوک ایستاد و برگشت
جیمین بهش یه نگاهی کرد و با چشماش بهش فهموند که نیاد
% ببین دیوث بی ناموس تا الان وارد این دعوا نشدم که اسممون بد در نره وگرنه یجوری میزدمت که مرغای اسمون که چه عرض کنم گرگا هم برات زار بزنن من الان خودمو نگه داشتم فک کن میتونی کاری کنی پلیس با 10 بادیگارد جلو درن اگه دوست داری لو بری که مارو همینجا نگه دار ولی اگه دوست داری جون سالم به در ببری گورتو گم کن
جئون با ترس به جیمین نگاه کرد بعد دوباره با غرور گفت که
$ به من چه جیسون خودش خواست بره و به من ربطی ندا.
جیمین یه مشت زد تو دهن جئون
% عهههه راست میگی پس تو نامه اسم عمه ی منو اورده ؟
جئون نامه رو ورداشت و خوندش
$ جیسون درو..غ میگه اینطوری نیست
همون لحظه جونگکوک با یه چمدون از اتاقش بیرون اومد
$ ج..جونگ..جونگکوک
_ اسم منو به زبونت نیار الان تازه اروم شدم نزار کاری کنم خون بالا بیاری
$ جیسون داره دروغ میگه من بهش پول ندادم
_ اتفاقا الان که فکر میکنم همه حرفاتون جور در میاد هم حرفای تو هم حرفای جیسون
$ ج..جونگکوک من واقعا
_ مگه نگفتم اسم منو به اون دهن کثیفت نیااااار ( عربده )
جونگکوک به سمت جئون رفت و نزدیکش شد با هم چشم تو چشم شدن و لب زد
_ اگر یه بار دیگه تو این زندگی ببینمت قسم میخورم به پلیس بی چون و چرا گزارشت میدم
_ برو به درک
_ برای همیشه
و به عقب رفت و از اون خونه برای همیشه فاصله گرفت
ادامه دارد...
هیع هیع هیع تازه داستان اصلی از اینجا به بعد شروع میشه
فلش بک به دو ساعت قبل از رفتن جیسون
جئون جلوی دخترک ایستاده بود و دخترک روی زمین جلوی جئون نشسته بود و به کفش های جئون خیره شده بود
$ بسه دیگه پاشو کارت دارم
جیسون بدون هیچ حرفی پاشد با نفرت تو چشمای جئون نگاه کرد
+ ج..جونگکوک و بهش چی میگی ؟
$ اتفاقا درباره ی همین بود باید براش یه نامه بنویسی
+نامه ؟
$ اره باید بنویسی که ادم خوبی نبودی و کسی تو رو استخدام کرده و کاری کنی جونگکوک حتی اگه ببینتت هم نگات نکنه
جیسون بلند مثل روانی ها خندید
+ اونوقت چرا فکر کردی من اینکارو انجام میدم ؟
$ چون اگه انجام ندی جون یونا در خطره
+ چی ؟
$ میکشمش
جیسون تو شک بدی فرو رفت بین کسی که بزرگش کرده بود و مادرش حساب میشد و کسی که بهترین دوست و همینطور برادرش که اونم تو بزرگ کردنش دست داشت باید انتخاب میکرد چاره ای نداشت حداقل اونشکلی جون جونگکوک در خطر نبود
+ ق..قبوله
$ خوبه
$ راستی درست بنویسی ها اگه همه چیو بگی میام سراقت با جسد مادرت
+باشه
خوبه
پایان فلش بک
جونگکوک نامه رو باز کرد و شروع به خوندن کرد
همزمان با اون جیمین و تهیونگ برای خوندن نامه دوییدن
متن نامه :
سلام جئون جونگکوک مطمئنن وقتی داری اینو میخونی من دیگه تو اون خونه نیستم شاید بگی چرا
جونگکوک من ادم معمولی ای نیستم من جاسوس بودم
شاید بگی چرت نگو ولی از 14 سالگی بهم پول میدادن تا برات جاسوسی کنم و اطلاعات مربوطه بهت رو به اربابم بگم
دروغ نمیگم باور کن من رو نمیتونی به عنوان دوست قبول کنی
راستی اربابم هم باباته
شاید بگی چرا باید برای بابات جاسوسی کنم بخاطر اینکه باید راضیت میکردم که مافیا شی یادته چقدر فیلم مافیایی میدیدیم ؟ چقدر بهت میگفتم دوست دارم وقتی بزرگ شدم مافیا باشی ولی الان که تو کارت موفقی و راه برگشتی نیست من دارم میرم و ازت خدافظی می کنم برای همیشه
راستی
پول خوبی هم گیرم اومد از طرف من از بابا تشکر کن
کیم جیسون
جونگکوک چشماش قرمز شده بود
_ چی؟
% جونگکوک
جونگکوک عصانی بود هم از دست باباش هم از دست خودش هم از دست جیسون اون چطور دلش رو به یه دختر باخته بود و کل زندگیش رو براش گفته بود چقدر ساده لوح بود
$ دیدی گفتم نامه مهم ترین چیزه
تهیونگ با چشمایی قرمز و صدای بم ( صدای تهیونگ همینجوری بم هست فکر کنین بمش هم کنههههه) لب زد
# جئون
$ بلع؟
# خفه شو مادر جوجهههه ( همونی که میدونینه برای اینکه ویسگون گیر نده این رو نوشتم )
تهیونگ مشتی به صورت جئون زد جونگکوک هم با مشت تهیونگ تازه ویندوزش بالا اومد و اون هم به جئون حمله ور شد
خشمی که درون جئون بود درون هیچ کس دیگه ای پیدا نمی شد از خودش بیشتر از همه متنفر بود
جیمین گذاشت پسرا یکم بزننش تا خالی بشن خودش هم دوست داشت تیکه پارش کنه ولی اگر اینکارو میکرد مطمئنن قاتل شناخته میشدن و پلیس های بیرون در به جای گرفتن جئون اون سه تا رو میگرفتن
جیمین بعد مدتی اون دو رو از جئون جدا کرد
% جونکوک بسه نمی خوای قاتل شی که؟
_ برا این دیوث حاضرم هزار بار بالای دار برم
% نه الان نمیتونی برو وسایلت رو جمع کن هر چی داری نداری رو بردار بریم
جئون با بازوش داشت خون روی لبش رو پا میکرد
$ کی گفته ؟
جونگکوک ایستاد و برگشت
جیمین بهش یه نگاهی کرد و با چشماش بهش فهموند که نیاد
% ببین دیوث بی ناموس تا الان وارد این دعوا نشدم که اسممون بد در نره وگرنه یجوری میزدمت که مرغای اسمون که چه عرض کنم گرگا هم برات زار بزنن من الان خودمو نگه داشتم فک کن میتونی کاری کنی پلیس با 10 بادیگارد جلو درن اگه دوست داری لو بری که مارو همینجا نگه دار ولی اگه دوست داری جون سالم به در ببری گورتو گم کن
جئون با ترس به جیمین نگاه کرد بعد دوباره با غرور گفت که
$ به من چه جیسون خودش خواست بره و به من ربطی ندا.
جیمین یه مشت زد تو دهن جئون
% عهههه راست میگی پس تو نامه اسم عمه ی منو اورده ؟
جئون نامه رو ورداشت و خوندش
$ جیسون درو..غ میگه اینطوری نیست
همون لحظه جونگکوک با یه چمدون از اتاقش بیرون اومد
$ ج..جونگ..جونگکوک
_ اسم منو به زبونت نیار الان تازه اروم شدم نزار کاری کنم خون بالا بیاری
$ جیسون داره دروغ میگه من بهش پول ندادم
_ اتفاقا الان که فکر میکنم همه حرفاتون جور در میاد هم حرفای تو هم حرفای جیسون
$ ج..جونگکوک من واقعا
_ مگه نگفتم اسم منو به اون دهن کثیفت نیااااار ( عربده )
جونگکوک به سمت جئون رفت و نزدیکش شد با هم چشم تو چشم شدن و لب زد
_ اگر یه بار دیگه تو این زندگی ببینمت قسم میخورم به پلیس بی چون و چرا گزارشت میدم
_ برو به درک
_ برای همیشه
و به عقب رفت و از اون خونه برای همیشه فاصله گرفت
ادامه دارد...
هیع هیع هیع تازه داستان اصلی از اینجا به بعد شروع میشه
- ۳.۱k
- ۰۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط