عشق تحت تعقیب

عشق تحت تعقیب
بخش شانزدهم
سونیک
_ شدو...من متاسفم که...
شدو: واسه‌ی چی میخوای متاسف باشی تو کاری نکردی.
_ بعدش برات چه اتفاقی افتاد؟
شدو: من وقتی که به طور نامعلوم به زمین اومدم، منو مخفی کردن. توی یه آزمایشگاه وحشتناک زندانیم کرده بودن...من خیلی بچه بودم...مدام...مدام مجبورم میکردن کارایی واسه آزمایش‌هاشون انجام بدم. یه شب از اونجا فرار کردم...اونا دنبالم کردن و میخواستن بدتر به حسابم برسن اما از دستشون در رفتم. اون موقع ۴ ساله بودم.
_ پس ۲۴ سال از اون موقع میگذره.
شدو: آره و بعد از چند سال با روژ آشنا شدم. اون منو توی این کار آورد...اون موقع فقط ۱۱ سالم بود.
_ چییی یعنی تو از بچگیت آدم‌کش بودی!!
شدو: آره واسه همینه که مردن آدما برام ارزشی نداره.
راستش وقتی داستان زندگیش رو بهم گفت فهمیدم چقدر تنهاس. بی‌مورد مردم دربارش قضاوت میکنن و اونم...
شدو: سونیک؟؟ آهاییی چی شد یهو؟
_ آمممم...اههه ببخشید داشتم فکر میکردم...نمیدونستم تا این حد تنها بودی.
شدو: خب راستش خیلی هم مهم نیست همین که دیگه میتونم واسه خودم باشم خودش عالیه! هی نگاه کن خورشید داره غروب میکنه!
لحظه‌ی واقعا قشنگی بود امروز رسما بهترین روز زندگیمه!
شدو: خب بهتره شاممون رو بخوریم و بعد بریم یه جای دیگه.
_ چیی!! قراره یه جای دیگه بریم کجا؟!
شدو: صبر داشته باش.
شاممون رو همونجا میخوریم زیر نور ستارها واقعا لذت‌بخش بود. بلند میشیم و حرکت می‌کنیم. خیلی دلم میخواست ببینم شدو میخواست منو کجا ببره دل تو دلم نبود.
_ شدوو!!
شدو: بله سونیک.
_ ازت ممنونم که این شبو برام خاطره‌ساز کردی.
و محکم میوفتم بغلش میکنم.
شدو: اوههه سونیک...به نظر میاد که واقعا خیلی خوشحالی.
_ اینا همش به لطف توئه.
دیدگاه ها (۸)

عشق تحت تعقیب بخش هفدهم شدوسونیکو میبرم به جایی که بعد هر ما...

عشق تحت تعقیب بخش هجدهم سونیکوقتی که شدو اون حرفو زد( یکمم ج...

عشق تحت تعقیب بخش پانزدهم سونیکمی‌رسیم به یه جایی که خیلی آد...

عشق تحت تعقیب بخش چهاردهم شدوخندم می‌گرفت از سونیک. با کارا ...

تحت تعقیب

part7🦋-خیلی آرامش بخشه&چی-اینکه تو برام کتاب بخونی&آهان-نارا...

خطوط موازی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط