همبازی من
🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇
🖤🖇همبازی من🖇🖤
🖤🖇پارت یازدهم 🖇🖤
وارد خونه که شدم واقعا از این همه خوشگلی خر کیف شدم
رو به جیهوپ کردم و گفتم:اتاق منو نشون بده زود باش
جیهوپ از این همه هول و عجله من خندش گرفته بود و منو وارد اتاقم شد
جیهوپ:اینم اتاقت اتاق من دو تا اونور از اتاق تو هستش و اینکه هر کاری داشتی به خودم بگو یکم تنهات میزارم
منم گیج و منگ سرمو تکون دادم بعد از این که جیهوپ رفت یه جیغغ بلندی زدم از خوشحالی و روی تخت رفتم و بپر بپر کردم و کلی دیوونه بازی در آوردم و خوابیدم
با صدای سرو صدا از خواب پاشدم به ساعت مچیم نگاه کردم ساعت ۵ بعد از ظهر بود وا چرا این همه سرو صدا
از اتاق بیرون اومدم با دیدن زنی که به جیهوپ چسبیده بود اخمام تو هم رفت جلو رفتم و سلام کردم که جیهوپ با دیدن من یهو هول کرد و گفت:اونجوری که تو فکر میکنی نیس
_میدونم من برم بالا یه لحظه باید با کسی تماس بگیرم با اجازه به خوشی هاتون برسین
دختر:اگر نمیومدی شاید تا الان خوش گذشته بودیم دختره پلشت
_والا این شناسیم که از من پلشت ترین با ست لباس پلنگیتون باید شمارو پلنگ صدا بزنن تا اسم گاوتون بای
و دست چپم آوردم بالا و انگشتامو تکون دادم رو رفتم تو اتاقم
دختره چه زشت بود
اه جیهوپ به کل همه تصوری که ازش داشتم رو بهم ریخت
کیفمو برداشتم و به وضعیت اتاق نگاه کردم تا مرتب باشه از اتاق اومدم بیرون و اخمای تو هم رفته از توی حال رد شدم که جیهوپ متوجه من شد و گفت:کجا داری میری هانول
و اون دختره زشت رو کنار زد و به سمت من اومد ولی من اصلا توجه نکردم و رفتم که دستمو محکم کشید سمت خودش که از دردش جیغ زدم :چیکار میکنی
جیهوپ با اخم:کجا داری میری میگم
_سر قبر عمت با اجازت
جیهوپ_هانول نرو رو مخمم
_به درررککک
🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇
🖤🖇همبازی من🖇🖤
🖤🖇پارت یازدهم 🖇🖤
وارد خونه که شدم واقعا از این همه خوشگلی خر کیف شدم
رو به جیهوپ کردم و گفتم:اتاق منو نشون بده زود باش
جیهوپ از این همه هول و عجله من خندش گرفته بود و منو وارد اتاقم شد
جیهوپ:اینم اتاقت اتاق من دو تا اونور از اتاق تو هستش و اینکه هر کاری داشتی به خودم بگو یکم تنهات میزارم
منم گیج و منگ سرمو تکون دادم بعد از این که جیهوپ رفت یه جیغغ بلندی زدم از خوشحالی و روی تخت رفتم و بپر بپر کردم و کلی دیوونه بازی در آوردم و خوابیدم
با صدای سرو صدا از خواب پاشدم به ساعت مچیم نگاه کردم ساعت ۵ بعد از ظهر بود وا چرا این همه سرو صدا
از اتاق بیرون اومدم با دیدن زنی که به جیهوپ چسبیده بود اخمام تو هم رفت جلو رفتم و سلام کردم که جیهوپ با دیدن من یهو هول کرد و گفت:اونجوری که تو فکر میکنی نیس
_میدونم من برم بالا یه لحظه باید با کسی تماس بگیرم با اجازه به خوشی هاتون برسین
دختر:اگر نمیومدی شاید تا الان خوش گذشته بودیم دختره پلشت
_والا این شناسیم که از من پلشت ترین با ست لباس پلنگیتون باید شمارو پلنگ صدا بزنن تا اسم گاوتون بای
و دست چپم آوردم بالا و انگشتامو تکون دادم رو رفتم تو اتاقم
دختره چه زشت بود
اه جیهوپ به کل همه تصوری که ازش داشتم رو بهم ریخت
کیفمو برداشتم و به وضعیت اتاق نگاه کردم تا مرتب باشه از اتاق اومدم بیرون و اخمای تو هم رفته از توی حال رد شدم که جیهوپ متوجه من شد و گفت:کجا داری میری هانول
و اون دختره زشت رو کنار زد و به سمت من اومد ولی من اصلا توجه نکردم و رفتم که دستمو محکم کشید سمت خودش که از دردش جیغ زدم :چیکار میکنی
جیهوپ با اخم:کجا داری میری میگم
_سر قبر عمت با اجازت
جیهوپ_هانول نرو رو مخمم
_به درررککک
🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇
- ۱.۸k
- ۱۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط