همبازی من

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇
🖤🖇همبازی من🖇🖤
🖤🖇پارت دهم 🖇🖤

تو ماشین جیهوپ نشستم و منتظر بودم که جنابعالی از بیمارستان بیاد
تصمیم گرفتم یکم سرم با اخبار گرم کنم بعد چند دقیقه جیهوپ اومد
_خب تموم شد(بنده:نه تموم نشد وایسا الان میاد)
جیهوپ:اهیم
ماشین رو راه انداخت
یه لحظه به مسیر نگاه کردم و گفتم:داریم کجا میریم
جیهوپ:خونه من
_پس لاقل منو برسون
جیهوپ:نمیخوام
_جیهوپ کرم نریز
جیهوپ:نمیشههه
_درو باز میکنم خودمو پرت میکنما(بنده:بعید دوستم جرئتش ررو داشته باشی شتر مرغ)
جبهوپ:در که قفله
_خدایاااااا منو تبدیل به شیر موز کن از دست این
جیهوپ:هانول اگر من تو رو میبرم بدون نمیخوام تو خطر باشی اگر تو خطر باشی دیگه واویلاست پس بشین سر جات
_اوکی ولی به یه شرط
جیهوپ:اون شرط چیه
_هی عین گاو دستور ندی اندرستند
جیهوپ:باشه تو فقط بشین سر جات
_حالا شد
و تمام نگاهم به جیهوپ بود که موقع دور زدن جیهوپ یه دستش رو گذاشت رو فرمون و دور زد یه لحظه خر کیف شدم ولی حواسمو پرت کردم تا دیوونه نشده باشم
جیهوپ:قاشق بدم خدمتتون
_نه مرسی اینجوری راحت ترم
یه لحظه فهمیدم چه زری زدم با دستم کوبیدم به دهنم و جیهوپ خنده بلندی کرد و تا راه حرف نزدیم
وارد پارکینگ شدیم و من از ماشین پیاده شدم درحالی که ذهنم تا خشتکم باز مونده بود
جیهوپ در حالی که در ماشین می‌بست گفت:دهنتو ببند مگس نره توش
چشم غره خفن رفتم و بی توجه وارد حیاط شدم
یه خونه خیییلییللییی خفنننن بود و من این وسط خر ذوق شدم از این خونه

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇
دیدگاه ها (۰)

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت یازدهم 🖇🖤وارد خونه که شدم واقع...

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت دوازدهم 🖇🖤جیهوپ دستمو گرفت و م...

🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت نهم🖇🖤ماهان:باشه حالا که اینجور...

🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇🖤🖇همبازی من🖇🖤🖤🖇پارت هشتم🖇🖤صبح با بدن کوفتگی بلند شد...

همیشگی من

زور و عشق پارت ۹

ادامه پارت ۶یه لحظه به صورتم نگاه کرد، انگار داشت توی روح من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط