چند شاتی جونگکوک🫦🍷
چند شاتی جونگکوک🫦🍷
نویسنده: ویکتوریا
part4آخر
y/n: جونگکوک بدنم درد میکنه.. نکن.. ای.. تو به خاطر اون همکار عوضی ببین بدنم رو چیکار کردی
jk:دورت بگردم پرنسسم..ببخشید.. واقعا ببخشید من نمیدونم چرا این کارو کردم.. واقعا نمیدونم.. الان چقدر درد داری؟
دختر با اشک گفت
y/n:کل بدنم کبوده.. میخوای چقدر درد داشته باشم
پسر لباس دخترک رو کمی بالا داد و کبودی ها سیاه بدن دختر رو دید.. بغض کرد و به خودش لعنت فرستاد
jk: م..من واقعا متاسفم
با ناراحتی گفت و دختر رو بغل کرد و سرش رو بوسید
دختر که قلبش از این همه مهربونی پسر داشت از جاش در میومد روی پای پسر نشست و سرش رو توی گردن پسر برد
y/n: عیب نداره پسر خوشگلم.. ولی قول بده دیگه کتک نزنی منو.. بشه؟
پسر ،دختر و بغل کرد و دستش رو بوسید
jk: قول میدم پرنسسم
the end
درخواستی؟
نویسنده: ویکتوریا
part4آخر
y/n: جونگکوک بدنم درد میکنه.. نکن.. ای.. تو به خاطر اون همکار عوضی ببین بدنم رو چیکار کردی
jk:دورت بگردم پرنسسم..ببخشید.. واقعا ببخشید من نمیدونم چرا این کارو کردم.. واقعا نمیدونم.. الان چقدر درد داری؟
دختر با اشک گفت
y/n:کل بدنم کبوده.. میخوای چقدر درد داشته باشم
پسر لباس دخترک رو کمی بالا داد و کبودی ها سیاه بدن دختر رو دید.. بغض کرد و به خودش لعنت فرستاد
jk: م..من واقعا متاسفم
با ناراحتی گفت و دختر رو بغل کرد و سرش رو بوسید
دختر که قلبش از این همه مهربونی پسر داشت از جاش در میومد روی پای پسر نشست و سرش رو توی گردن پسر برد
y/n: عیب نداره پسر خوشگلم.. ولی قول بده دیگه کتک نزنی منو.. بشه؟
پسر ،دختر و بغل کرد و دستش رو بوسید
jk: قول میدم پرنسسم
the end
درخواستی؟
۸۲۹
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.