ازت متنفرم
#ازت_متنفرم
پارت۳
لایکو کامنت یادتون نره🥺💔
امیر:تیشرتمو لبش خم شده بود
دسته خودم نبود بلند بلند خندیدم
ارام
چقد قشنگ میخندید
ارام:دقیقا واسه چی میخنیدی؟
علی:عه نه بابا به ماهم افتخار میدین!؟
ارام:خدا شفات بده
امیر:خوحالا که افتخار داده پاشو ازش یع افتخاره رقصم بگیر
عسل:این اگه میرقصید که خودم میبوردمش
ارام:عه عسل تو کی اومدی؟
عسل:از هول کردنه انیر معلومه بحث بحثه من بوده
ارام:خب؟
عسل:خبو زهره مار،چی میگفتین درباره
ارام:هیچی،درمورده اخلاقه مزخرفت حرف میزدیم
عسل:بیشین بینیم باو
علی:ببخشید یادم رفت جواب سلامتو بدم خوبی!؟
عسل:عه،علی،خوبییی؟
امیر:عسل جوابه خوبیو با خوبی نمیدن اول بگو خوبی یا نه بعد بپرس خوبه یانه
ارام:ولی جوابه دوست دارم دوست دارمه
علی:ولی جوابه دوست دارم دوست دارمه
(هم زمان)
عسل:اووو،والا اگه توی پاستوریزرو نمیشناختم میگفت رفتی قاطی مرغا!(خطاب به ارام)
علی:باشه حالا کمتر مزه بریزید
امیر
داشتم کلافه میشدم باید ازش مبخاستم دیگه اینکارو نکنه وگرنه دیونه میشدم
امیر:عسل؟
عسل:جانم؟
چرا ذوق کردم من الا!؟
علی:عووش امیررر کجایییی؟
امیر:میشه بدونه همراه نری پیست رقص!؟
متوجه ی خنده ی ریزه ارامو ابروی بالا داده ی علی شدم
عسل:چرا؟
امیر:هیچی ولش کن
عسل: خوب عینه ادم بگو دیگه
امیر:چیو؟
ارام بلند زد زیره خنده علیم زوری داشت خودشو کنترل میکرد،
عسل:زهره مار
امیر:الا بهچی میخندین!؟
ارام:هیچی
عسل:بگو چرا دیگه
امیر:ولش کن چرند گفتم
عسل:درک
متوجه ی ناراحتیش شدم
بلندشدمو گفتم افتخار میدین بانو؟(خطاب به عسل)
دستمو گرفتو رفتیم سمته پیست رقص
علی
همین که رفتن بلند بلند خندیدم
نگاه ارامو کاملا رو خودم حس میکردم
علی:چیه!؟
ارام:امیرو از کجا میشناسی؟
علی:از همونجایی که تو میشناسی
ارام:خیلی خنده دار بود واقا
علی:۹سال پیش همو تویع شرکت دیدیم
پارت۳
لایکو کامنت یادتون نره🥺💔
امیر:تیشرتمو لبش خم شده بود
دسته خودم نبود بلند بلند خندیدم
ارام
چقد قشنگ میخندید
ارام:دقیقا واسه چی میخنیدی؟
علی:عه نه بابا به ماهم افتخار میدین!؟
ارام:خدا شفات بده
امیر:خوحالا که افتخار داده پاشو ازش یع افتخاره رقصم بگیر
عسل:این اگه میرقصید که خودم میبوردمش
ارام:عه عسل تو کی اومدی؟
عسل:از هول کردنه انیر معلومه بحث بحثه من بوده
ارام:خب؟
عسل:خبو زهره مار،چی میگفتین درباره
ارام:هیچی،درمورده اخلاقه مزخرفت حرف میزدیم
عسل:بیشین بینیم باو
علی:ببخشید یادم رفت جواب سلامتو بدم خوبی!؟
عسل:عه،علی،خوبییی؟
امیر:عسل جوابه خوبیو با خوبی نمیدن اول بگو خوبی یا نه بعد بپرس خوبه یانه
ارام:ولی جوابه دوست دارم دوست دارمه
علی:ولی جوابه دوست دارم دوست دارمه
(هم زمان)
عسل:اووو،والا اگه توی پاستوریزرو نمیشناختم میگفت رفتی قاطی مرغا!(خطاب به ارام)
علی:باشه حالا کمتر مزه بریزید
امیر
داشتم کلافه میشدم باید ازش مبخاستم دیگه اینکارو نکنه وگرنه دیونه میشدم
امیر:عسل؟
عسل:جانم؟
چرا ذوق کردم من الا!؟
علی:عووش امیررر کجایییی؟
امیر:میشه بدونه همراه نری پیست رقص!؟
متوجه ی خنده ی ریزه ارامو ابروی بالا داده ی علی شدم
عسل:چرا؟
امیر:هیچی ولش کن
عسل: خوب عینه ادم بگو دیگه
امیر:چیو؟
ارام بلند زد زیره خنده علیم زوری داشت خودشو کنترل میکرد،
عسل:زهره مار
امیر:الا بهچی میخندین!؟
ارام:هیچی
عسل:بگو چرا دیگه
امیر:ولش کن چرند گفتم
عسل:درک
متوجه ی ناراحتیش شدم
بلندشدمو گفتم افتخار میدین بانو؟(خطاب به عسل)
دستمو گرفتو رفتیم سمته پیست رقص
علی
همین که رفتن بلند بلند خندیدم
نگاه ارامو کاملا رو خودم حس میکردم
علی:چیه!؟
ارام:امیرو از کجا میشناسی؟
علی:از همونجایی که تو میشناسی
ارام:خیلی خنده دار بود واقا
علی:۹سال پیش همو تویع شرکت دیدیم
۲.۶k
۲۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.