cold Mafia (P13)
cold Mafia (P13)
3 ماه بعد :
از زبان ا.ت :
تو این سه ماه کوک خیلی باهام مهربون شده تو اتاق داشتم موهام شونه میکردم کوک اومد داخل
کوک : ا.ت بعد میریم بیرون
ا.ت : ما دوتا؟
کوک : معلومه که اره
ا.ت : باشه پس برم آماده بشم
کوک : اوکی من میرم
ا.ت* رفتم یه سویشرت با شلوارک مشکی پوشیدم رفتم پایین کوک دیدم که مثل همیشه جذاب بود (پس چی فک کردی هر.. هیچی)بهم لبخند زد دوتامون سوار موتور شدیم
ا.ت : با موتور میریم
کوک : راحت نیستی
ا.ت : نه نه چرا
سوار موتور شدیم
کوک گاز گرفت منم دستامو دورش حلق کردم نیوفتم
کوک : *پوزخند*
رسیدیم سمت بستنی فروش کوک رفت یدونه شکلاتی گرفت ولی بستنی فروش موقع دادن دستاش میلرزید منم به کوک نگاه کردم اونم نگام کرد دستشو بالا سرم گذاشت وقتی داد بهم گفتم
ا.ت : تو چی
کوک : ما بچه نیستیم مثل شما بستنی بخریم
ا.ت : عههههه
کوک : *خنده خرگوشی*
ا.ت : میدونی توهم خرگوش کیوتی الکی خودت هات نکن
کوک : چی گفتی گفتی من خرگوش کیوتم *از خنده منفجر میشه*
میشینن رو صندلی*
از زبان کوک : هوا سرد بود اما دیدم ا.ت لباس مناسب نپوشید برا همین میلرزید
کوک : ا.ت سردت نیست
ا.ت : ها نه
کوک : آخه داری میلرزی
کوک کتشو در میاره میزاره روی پای ا.ت
ا.ت : *گونه های قرمز میشه*
کوک : میخنده*
کوک به خوردن ا.ت زل میزنه وقتی بستنیش جای لبش میگیره کوک نزدیک ا.ت میشه با دوتا دستاش سر ا.ت میگیره جای اون بستنی می*مکه
ا.ت : *شوکه شده بود*
کوک : *وقتی میبینه ا.ت همکاری نکرد اخم میکنه*
ا.ت با دوتا دستاش گردن کوک میگیره نزدیکش میکنه ل*بش میزاره رو ل*ب کوک، کوک هم سرش میگیره همکاری میکنه
دو دقیقه بعد*
شوگا و تهیونگ : جونگکوک*تعجب*
ادامهداره....
3 ماه بعد :
از زبان ا.ت :
تو این سه ماه کوک خیلی باهام مهربون شده تو اتاق داشتم موهام شونه میکردم کوک اومد داخل
کوک : ا.ت بعد میریم بیرون
ا.ت : ما دوتا؟
کوک : معلومه که اره
ا.ت : باشه پس برم آماده بشم
کوک : اوکی من میرم
ا.ت* رفتم یه سویشرت با شلوارک مشکی پوشیدم رفتم پایین کوک دیدم که مثل همیشه جذاب بود (پس چی فک کردی هر.. هیچی)بهم لبخند زد دوتامون سوار موتور شدیم
ا.ت : با موتور میریم
کوک : راحت نیستی
ا.ت : نه نه چرا
سوار موتور شدیم
کوک گاز گرفت منم دستامو دورش حلق کردم نیوفتم
کوک : *پوزخند*
رسیدیم سمت بستنی فروش کوک رفت یدونه شکلاتی گرفت ولی بستنی فروش موقع دادن دستاش میلرزید منم به کوک نگاه کردم اونم نگام کرد دستشو بالا سرم گذاشت وقتی داد بهم گفتم
ا.ت : تو چی
کوک : ما بچه نیستیم مثل شما بستنی بخریم
ا.ت : عههههه
کوک : *خنده خرگوشی*
ا.ت : میدونی توهم خرگوش کیوتی الکی خودت هات نکن
کوک : چی گفتی گفتی من خرگوش کیوتم *از خنده منفجر میشه*
میشینن رو صندلی*
از زبان کوک : هوا سرد بود اما دیدم ا.ت لباس مناسب نپوشید برا همین میلرزید
کوک : ا.ت سردت نیست
ا.ت : ها نه
کوک : آخه داری میلرزی
کوک کتشو در میاره میزاره روی پای ا.ت
ا.ت : *گونه های قرمز میشه*
کوک : میخنده*
کوک به خوردن ا.ت زل میزنه وقتی بستنیش جای لبش میگیره کوک نزدیک ا.ت میشه با دوتا دستاش سر ا.ت میگیره جای اون بستنی می*مکه
ا.ت : *شوکه شده بود*
کوک : *وقتی میبینه ا.ت همکاری نکرد اخم میکنه*
ا.ت با دوتا دستاش گردن کوک میگیره نزدیکش میکنه ل*بش میزاره رو ل*ب کوک، کوک هم سرش میگیره همکاری میکنه
دو دقیقه بعد*
شوگا و تهیونگ : جونگکوک*تعجب*
ادامهداره....
۱۲.۲k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.