💜 ادامه تک پارتی هیونجین 💜
💜 ادامه تک پارتی هیونجین 💜
هیونجین: اصلا تمرکز نداشتم چند بار نزدیک بود تصادف کنیم تمام فکرم پیش ا/ت بود اون با زیبایی ها و شیطونی هاش دلمو برده حتی ی لحظه هم فکر اون لبای پفکی و بدت سفیدش از ذهنم بیرون نمیره اهههه هیونجین معلومه چی میگی اینا چیه بهشون فکر می کنی اخه هوففف این دختر منو به جنون کشونده لعنتی دل تو دلم نیست که اخر شب بشه و حسم رو بهش بگم دارم از استرس می میرم
ا/ت: ( تو ذهنش بالاخره این مهمونی کزایی هم تموم شد این اولین باریه که از جشن گرفتن خوشم نیومد ) هیون؟؟
هیونجین: جونم؟؟
ا/ت: بیا بریم پشت بام خسته شدم اینجا گوشام درد گرفته از این همه صدا و شلوغی
هیونجین: باشه بریم منم خسته شدم
( ده دقیقه بعد روی پشت بام )
ا/ت: هیون تا حالا عاشق شدی؟؟
هیونجین: ( ذهنش: با سوال غیر منتظره ایی که ا/ ت ازم پرسید تمام اون اب جویی که داشتم می خوردم رو با شدت به بیرون تف کردم با چشمای گرد شده بهش نگاه کردم که شروع کرد بلند بلند خندیدن که منم خنده ام گرفت، خنده هاش خیلی شیرینه باعث میشه با دیدن خوشحالیش غم و ناراحتیم رو فراموش کنم ) اره عاشق شدم
ا/ت: ( با حرفش صدای ترک خوردن قلبم رو شنیدم ی.یعنی یکی رو دوست داره؟؟ باورم نمیشه ) ح.حالا اون کی هست؟؟ من میشناسمش؟؟
هیونجین: البته که میشناسیش ی دختر کیوت لوسه دوست صمیمیمه و بر خلاف قد کوتاهش دو متر زبون داره خیلی خوشگله با خنده هاش منم خنده ام میگیره خیلی وقته عاشقشم ولی اون نمی دونه منو مثل برادرش میبینه ولی من نه چون دوسش دارم ، تو چی؟؟ تاحالا عاشق شدی؟؟؟
ا/ت: اره عاشق شدم ولی اون منو دوست نداره ، می خوای بدونی اون کیه؟؟
هیونجین: راستش دلم نمی خواد بدونم کیه ولی من دوست دارم ی چیزی رو بهت نشون بدم!!
ا/ت: اون چیه؟؟
هیونجین: می خوام جلوی تو ببویسمش
ا/ت: چ.چی داری ............. ( حرفم با قرار گرفتن لبای داغ هیون روی لبام قطع شد حتی تو خوابمم نمی دیدم کسی که دوسش دارم اونم منو دوست داشته باشه یعنی عشقمون دو طرفه بوده خدایا ازت ممنونم )
هیونجین: متاسفم ( بلند میشه که بره ا/ت دستشو میگیره مانع رفتنش میشه و خودش این دفعه بوسه رو شروع می کنه )
ا/ت: هوانگ هیونجین عاشقتم!
هیونجین: این یعنی ، ملکه قلبم میشی؟؟
ا/ت: اره ( و دوباره ی بوسه دیگع رو پر از عشق شروع می کنن )
پایان 💙
‼️شرط تک پارتی بعدی: این تک پارتی به ۲۰ لایک برسه‼️
هیونجین: اصلا تمرکز نداشتم چند بار نزدیک بود تصادف کنیم تمام فکرم پیش ا/ت بود اون با زیبایی ها و شیطونی هاش دلمو برده حتی ی لحظه هم فکر اون لبای پفکی و بدت سفیدش از ذهنم بیرون نمیره اهههه هیونجین معلومه چی میگی اینا چیه بهشون فکر می کنی اخه هوففف این دختر منو به جنون کشونده لعنتی دل تو دلم نیست که اخر شب بشه و حسم رو بهش بگم دارم از استرس می میرم
ا/ت: ( تو ذهنش بالاخره این مهمونی کزایی هم تموم شد این اولین باریه که از جشن گرفتن خوشم نیومد ) هیون؟؟
هیونجین: جونم؟؟
ا/ت: بیا بریم پشت بام خسته شدم اینجا گوشام درد گرفته از این همه صدا و شلوغی
هیونجین: باشه بریم منم خسته شدم
( ده دقیقه بعد روی پشت بام )
ا/ت: هیون تا حالا عاشق شدی؟؟
هیونجین: ( ذهنش: با سوال غیر منتظره ایی که ا/ ت ازم پرسید تمام اون اب جویی که داشتم می خوردم رو با شدت به بیرون تف کردم با چشمای گرد شده بهش نگاه کردم که شروع کرد بلند بلند خندیدن که منم خنده ام گرفت، خنده هاش خیلی شیرینه باعث میشه با دیدن خوشحالیش غم و ناراحتیم رو فراموش کنم ) اره عاشق شدم
ا/ت: ( با حرفش صدای ترک خوردن قلبم رو شنیدم ی.یعنی یکی رو دوست داره؟؟ باورم نمیشه ) ح.حالا اون کی هست؟؟ من میشناسمش؟؟
هیونجین: البته که میشناسیش ی دختر کیوت لوسه دوست صمیمیمه و بر خلاف قد کوتاهش دو متر زبون داره خیلی خوشگله با خنده هاش منم خنده ام میگیره خیلی وقته عاشقشم ولی اون نمی دونه منو مثل برادرش میبینه ولی من نه چون دوسش دارم ، تو چی؟؟ تاحالا عاشق شدی؟؟؟
ا/ت: اره عاشق شدم ولی اون منو دوست نداره ، می خوای بدونی اون کیه؟؟
هیونجین: راستش دلم نمی خواد بدونم کیه ولی من دوست دارم ی چیزی رو بهت نشون بدم!!
ا/ت: اون چیه؟؟
هیونجین: می خوام جلوی تو ببویسمش
ا/ت: چ.چی داری ............. ( حرفم با قرار گرفتن لبای داغ هیون روی لبام قطع شد حتی تو خوابمم نمی دیدم کسی که دوسش دارم اونم منو دوست داشته باشه یعنی عشقمون دو طرفه بوده خدایا ازت ممنونم )
هیونجین: متاسفم ( بلند میشه که بره ا/ت دستشو میگیره مانع رفتنش میشه و خودش این دفعه بوسه رو شروع می کنه )
ا/ت: هوانگ هیونجین عاشقتم!
هیونجین: این یعنی ، ملکه قلبم میشی؟؟
ا/ت: اره ( و دوباره ی بوسه دیگع رو پر از عشق شروع می کنن )
پایان 💙
‼️شرط تک پارتی بعدی: این تک پارتی به ۲۰ لایک برسه‼️
۱۸.۵k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.