زندگی پس از مرگ پارت

زندگی پس از مرگ پارت2
از اون موقع که اتفاق افتاد 10سال گزشته چ حالا همه ی مردم ده کده میدونن که قدرت های ماورا دارن ولی من با همشون فرق دارم از وقتی که خوانوادم مردن من یه قاتل شدم نمی‌دونم شاید شایعه باشه ولی من از ده کده فرار کردم مردم شایعاتی در باره ی اینکه من یه گرگینه ام دراوردن ولی من نمیتونم باور کنم که یه هیولا هستم یه موجود که در بدن منه من دیگه نمیتونم به زاد گاهم برگیدم
درهمین لحضه ناگهان نیرو های ارتش توکیو دور ده کده کونو مرز کشیدن حسار های برقی کشیدن
من با هینامی فرار کردم و مردم دنبالمونن
هینامی:ریکومارو حالا چیکار کنیم نمی‌تونیم فرار کنیم
ریکومارو :زود باش هینامی تو یه گرگینه ای هردومون گرگینه ایم میتونیم بجنگیم
هینامی:اخه من جنگیدن بلد نیستم میترسم
ریکومارو:من میرم حفاض قطع میکنم بعدش تو فرار کن من جولوشونو میگیرم
هینامی:پس توچی
ریکومارو:من یه کاری میکنم حالا زود باش فرار کن
من باورم نمیشد جونم برای یه ادم بدم تا حالا حتی بش فکرم نکردم ولی بیخیال من باید برای ازادیم بجنگم و از این جای اشغال فرار کنم
دیدگاه ها (۱)

زندگی پس از مرگ پارت 3باورم نمیشه منو گرفتن اصلا نمیتونم چیز...

زندگی پس از مرگ پارت 4چرا من چرا من باید این همه اتفاق بیوفت...

زندگی پس از مرگ پارت 1همه چیز از انجایی شروع شد که ان شهاب س...

اسم این پسر شیکومارو است و یک مومیایی است

فیکشن بی تی اس چشم های بسته

♡My goddess⁦♡part ۲۴زود خودمو جم و جور کردم که مادر هیوجین و...

p..86لیژان و دینگ یوشی متوجه خراب شدن هوا شدن باد بدی میوزی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط