پارت

(پارت31)
7برادر ناتنی
جسیکا :میگم شماره یکی از این داداشاتو میدی؟

که یهو پریدم روش و داشتم لگد مالش میکردم

که مامان سر رسید و بعد چند دیقه منو از اون

جدا کرد نشسته بودیم اونم داشت زخماشو

پاک میکرد منم داشتم ریر لب فوشش میدادم

اصن غیرت منو دور دیده که شماره داداشمو

ازم میخواد اصن حقش بود خفش میکرد


که با سرو صدا ها جیمین اومد توی اتاق

جیمین : اینجا چخبره؟چی شده ؟

جسیکا : هیچی عزیزم خواهرت اومده شر بپا کنه

خیلی هار ش ....(عشوه حال بهم زن)

که اینبار ....
(پایان پارت31)
دیدگاه ها (۰)

پارت327برادر ناتنیکه اینبار با لگد افتادم به جونش ا.ت : یبار...

پارت337برادر ناتنی که منو یه دفعه براید بغلم کرد و برد اتاق ...

پارت307برادر ناتنیبه زور نشسته بودم اونم داشت ارایشم میکرد ک...

پارت297برادرناتنیکه یهو درو زدن با بی خالی گفتم بیا تو که دی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط