پارت32
پارت32
7برادر ناتنی
که اینبار با لگد افتادم به جونش
ا.ت : یبار دیگه به داداش من بگو عزیزم تا
هفت جدتو بیارم جلو چشمات دختره تفلون اسکل
مامان :ععع ا.ت زشته اروم با ....
ا.ت :مامان تو حرف نزن تا من مادر اینو ...
که جیمین دستشو گذاشت جلو دهنم
جیمین :عع ا.ت زشته اروم باش ی دیقه
که با این حرفش
بیشتر عصبانی شدم و دستمو محکم و صاف
فرو کردم تو حلقش داشت خفه میشد
که یهو فرو رفتم تو بغل یکی سرمو بلند کردم که
با صورت جیمین مواجه شدم
(پایان پارت32)
7برادر ناتنی
که اینبار با لگد افتادم به جونش
ا.ت : یبار دیگه به داداش من بگو عزیزم تا
هفت جدتو بیارم جلو چشمات دختره تفلون اسکل
مامان :ععع ا.ت زشته اروم با ....
ا.ت :مامان تو حرف نزن تا من مادر اینو ...
که جیمین دستشو گذاشت جلو دهنم
جیمین :عع ا.ت زشته اروم باش ی دیقه
که با این حرفش
بیشتر عصبانی شدم و دستمو محکم و صاف
فرو کردم تو حلقش داشت خفه میشد
که یهو فرو رفتم تو بغل یکی سرمو بلند کردم که
با صورت جیمین مواجه شدم
(پایان پارت32)
۶.۰k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.