֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ
֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ
#PART_239🎀•
دلبر كوچولو
-ولی من میدونم همون زمانا که نقش بازی میکردی جلو اون دختره
-قراره غذارو کوفتم کنی با حرفای چندشت
-یعنی میگی نیستی؟
-گشنه؟ اره هستم یکم دیگه ادامه بدی برات هیچی نمیزارم
-بی اخلاق
-تو که با اخلاقی غذاتو بخور بزار منم یک چیز بخورم
-حالا که نگاه میکنم از روزی که خدمتکار من شدی خیلی چاق شدی
به قاشق پر غذای تو دستم نگاه کرد
-کمتر بخور
-ببخشید که از ظهر مثل خر تو این اشپزخونه داشتم میشستم میپختم حالا نخورم
-نگران خودتم
-تو نگران شکم از ریخت افتاده خودت باش
نگاهی به دکمه باز لباسش کرد
-دیگه شیش تکه بس نیست؟
-من به هفت هشت تکه هم راضی نشدم این که شیش تاست
-درد تو یک چیز دیگست
با زنگ خوردن گوشیش دستش سمت بالای اُپن برد و دست کشید... داشتم گوشیو میدیدم ولی خودمو زدم به در بیخیالی
-چلاغی؟
که سریع بلند شد و گوشیو برداشت
#PART_239🎀•
دلبر كوچولو
-ولی من میدونم همون زمانا که نقش بازی میکردی جلو اون دختره
-قراره غذارو کوفتم کنی با حرفای چندشت
-یعنی میگی نیستی؟
-گشنه؟ اره هستم یکم دیگه ادامه بدی برات هیچی نمیزارم
-بی اخلاق
-تو که با اخلاقی غذاتو بخور بزار منم یک چیز بخورم
-حالا که نگاه میکنم از روزی که خدمتکار من شدی خیلی چاق شدی
به قاشق پر غذای تو دستم نگاه کرد
-کمتر بخور
-ببخشید که از ظهر مثل خر تو این اشپزخونه داشتم میشستم میپختم حالا نخورم
-نگران خودتم
-تو نگران شکم از ریخت افتاده خودت باش
نگاهی به دکمه باز لباسش کرد
-دیگه شیش تکه بس نیست؟
-من به هفت هشت تکه هم راضی نشدم این که شیش تاست
-درد تو یک چیز دیگست
با زنگ خوردن گوشیش دستش سمت بالای اُپن برد و دست کشید... داشتم گوشیو میدیدم ولی خودمو زدم به در بیخیالی
-چلاغی؟
که سریع بلند شد و گوشیو برداشت
۴.۲k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.