֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ
֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ
#PART_237🎀•
دلبر كوچولو
-خب باشه
دیانا
دستام بالا بردم و نفس عمیقی کشیدم
-هعی خدا چه روزیه امروز من میرم لباسم عوض کنم
و با دو سمت اتاق رفتم و لباسم عوض کردم
سریع بیرون دویدم
هیچ خبری از ارسلانه گاو نبود
یک لیوان که توش شربت قهوه ای بود روی میز گذاشته بود و هیچ خبری از خودشم نبود
داخل اشپزخونه رفتم و در قابلمه رو برداشتم و بویی کردم
-به به چی پختی دیانا... تک تک انگشتات میخوری ارسلانه بی لیاقت حیف من که میخواستم زن تو بشم
-حالا نه که من گرفتمت
و اون شربت و به لباش نزدیک کرد و مزهاش کرد
-این از بی لیاقتی خودت بوده عسیسم
-چند روزه هوای تهران به سرت خورده هوایی شدی
-پس چی من دارم به یک مرد قد بلند که موهاش جوگندمیه و جون میده برای من فکر میکنم که من از دست تو وحشی نجات میده
-این مشخصاتی ک گفتی حریف من نمیشه
#PART_237🎀•
دلبر كوچولو
-خب باشه
دیانا
دستام بالا بردم و نفس عمیقی کشیدم
-هعی خدا چه روزیه امروز من میرم لباسم عوض کنم
و با دو سمت اتاق رفتم و لباسم عوض کردم
سریع بیرون دویدم
هیچ خبری از ارسلانه گاو نبود
یک لیوان که توش شربت قهوه ای بود روی میز گذاشته بود و هیچ خبری از خودشم نبود
داخل اشپزخونه رفتم و در قابلمه رو برداشتم و بویی کردم
-به به چی پختی دیانا... تک تک انگشتات میخوری ارسلانه بی لیاقت حیف من که میخواستم زن تو بشم
-حالا نه که من گرفتمت
و اون شربت و به لباش نزدیک کرد و مزهاش کرد
-این از بی لیاقتی خودت بوده عسیسم
-چند روزه هوای تهران به سرت خورده هوایی شدی
-پس چی من دارم به یک مرد قد بلند که موهاش جوگندمیه و جون میده برای من فکر میکنم که من از دست تو وحشی نجات میده
-این مشخصاتی ک گفتی حریف من نمیشه
۴.۱k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.