زخم کهنه

زخم کهنه
پارت ۱۴۵

به به وکیل وصی های من همه جمعن!

پوکر شد و بکهیون هم متقابلا پوکر گفت : وصی رو نمیدونم ولی وکيلت منم !

چشم غره ای به هردوشون رفت و رو به جینری گفت : هفته ی دیگه سمینار دارم؛ بیجینگ تو مثلا منشی منی ؟

بهت گفتم!

چشمهای جینری درشت شد : یادم رفت

الآن بزن!

گند نزدم؟

داشتی میزدی زود باش تا ظرفیت پر نشده!

جینری از اینکه خرابکاری نکرده خندید اما

سومين

رو که دوباره دید لبخندش ماسید اونی !

دقاية بعد سه نفر داشتند نگران همدیگه رو نگاه می کردن ;دخترک بیحرفی به سمت سرویس بهداشتی رفت و

دقایق بعد سه نفر داشتند نگران همدیگه رو نگاه میکردند. بالآخره تهیونگ تکونی به خودش داد و همون مسیر رو رفت و چند لحظه بعد با یه قرص و لیوان آب رفته بود سراغ دختر جوان.

سومین بعد از بیرون اومدن بی حرف داروش رو گرفت و

خورد

یک کلمه بخوای سرزنش کنی اخراجت میکنم.

آهسته و به سختی گفت و پزشک لبخند زد: من که چیزی

نگفتم .

پیشگیری کردم.

مرد جوان با لبخند بهش خیره موند

حال سایمون که کمی جا اومد و صاف ایستاد تهیونگ خیلی بی مقدمه گفت منم همراهت میآم چین!

وات؟

میخوای حالت بد بشه و تنها باشی ؟ اصلا همه ی تیم ها

یه پزشک همراه دارن

من تیم نیستم من یک نفرم

_میخوای بگی یک نفرت به اندازه ی هزار نفر نمی ارزه ؟

راهام لندنگه ته هرجحانه آرا
رم

میخوای بگی یک نفرت به اندازه هزار نفر نمیارزه ؟

باهام لاس نزن تهیونگو. تو هیچ جا نمیآی!

چشم رئیس!!!
دیدگاه ها (۴)

زخم کهنه پارت ۱۴۶ , (*)• ;چشم رئیس; یعنی یک جفت چشم درشت و ب...

زخم کهنه پارت ۱۴۷ شیرین بود بیماری حرکت ، توی هواپیما حالت ت...

زخم کهنه پارت ۱۴۴ چشمهای سایمون همیشه بی اعصاب عنق حالا پنج ...

زخم کهنه پارت ۱۴۳ :گفت بد موقع مزاحم شدم ؟ زنگ زدی گفتم بیا ...

زخم کهنه فصل ۲پارت ۷۰ من با صدایی ضعیف نا امیدانه .گفت تهیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط