بازی با اتش پارت ۱۲

بعد از صبحونه مبایلم رو چک کردم چیزی که دیده بودم باورم نمی شد کلی هیت داده بودن و می دونستن من تو تیمارستان بودم و هی بهم پیام می دادن رمانی از شهر ما گم شو بعد دیدم یکی بهم زنگ می زنه برداشتم شهردار بود گفت اگر تا ۸ ساعت دیگه این هیت ها کم نشه مجبورم به رئیس جمهور بگم از کشور تبئد شین
#هشت_ساعت_بعد
#رزی
خب ما رو انداختن بیرون من و جیمین رو چانیول هم هرکاری کرد نتونست درستش کنه مبایلم رو باز کردم چیزی که دیده بودم باور نکردنی بود همه ی این ها تقصیر جیمین بود.....
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #تکست_خاص
دیدگاه ها (۱)

بازی با اتش پارت ۱۳

بازی با اتش پارت ۱۴

جیرز پارت چهار

جیرز پارت ۳

#رویای #جوانی #پارت-۵( حرف های یونگی به جیمین ) ( + یونگی ، ...

#معشوقه_عالیجناب Pt: ³خواستم برم سمتش که نزدیک به یه متریم ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط