پاییز عاشقی (autumn love )
پاییز عاشقی (autumn love )
Part 18
_خب چاگی بریم خونه؟
+نه اول بریم من لباسامو بردارم(آخرش رفتی نه؟😐)
+همینجاست بیا بریم تو تا تو یه چیز خوشمزه بخوری منم اماده میشم
_باشه خانوم خشگله
رفتن تو خونه میجوو
_عشقم چ خونه باحالی داری
+اوم میدونم
(هر دو خندیدن)
+چی میخوری عشقم؟
_زحمت نکش بیب فقط لباساتو جمع کن بریم
+نه دیگه نشد قول دادی بخوری
_نمیشه بریم اونجا برام درست کنی؟
+برا چی اینقدر عجله داری؟
_چون میخوام به محظ رسیدن به خونه باهم کلی خوشبگذرونیم و کلی خوراکی بخوری
+واقعا؟
_اووم معلومه چاگی
میجو چمدونش رو جمع کرد چون قرار بود با بورام و ته و جونگ کوک چند روز دیگه برن سفر
+بیب من حاظرم
_اووم بیبی بریم
و رفتیم به خونه تهیونگ
ک من باشم
ویو جونگ کوک:
: خب خب بیب نظرت چیه تو هم بیای خونه من؟
=جاان؟
: لطفا فقط تا پایان سفر پیشم بمون بعدش میزارم آزاد باشی
(هردو شون خندیدن)
=اووم ولی باید بریم من لباسامو بیارم
: چرا ک نه فقط یادت نره چهارشنبه همین هفته پرواز داریم
=عاح خوب شد گفتی الان یادم اومد
=الان ک تعطیله همه جا
میخواستم برم برا خودم کلی چیز میز بگیرم
: نگران نباش چاگی فردا با ته هماهنگ میکنم بریم یکم خوشبگذرونیم
=وایی خیلی دلم میخواد زودتر بریم
: بریم عشقم
(رسیدن به خونه جونگ کوک)
ویو میجو:
وااو خونه ی تهیونگ یه خونه خیلی خوشگل بود و از اون کاخ ماخا نبود یه خونه اسپورت و باحال مث همون چیزی ک فکرشو میکردم
با هم رفتیم داخل و یه بوی خیلی خوبی پیچید توی خونه
+ته این چ بوییه؟
_(پوزخند) بیب این خوشبو کننده کولره بوش خوبه؟
+اووم خیلی خوبه تازه با رایحه صدفه
_دیروز دیدم خیلی از صدفا خوشت میاد برا همین خریدمش
+(میخنده)
_بیب برو وسایلاتو بزار تو اتاق و دوش بگیر تا من یه نوشیدنی خنک و خوشمزه برات درست کنم
+بله قربان😂
_اخه کیوت بدو
بعد از چندمین دوش گرفتن اومدم بیرون موهامو خشک کردم و لباسمو پوشیدم و رفتم پایین
و باز اون بوئه خیلی بوی خوبی بود تو کل خونه پیچیده بود🍓
Part 18
_خب چاگی بریم خونه؟
+نه اول بریم من لباسامو بردارم(آخرش رفتی نه؟😐)
+همینجاست بیا بریم تو تا تو یه چیز خوشمزه بخوری منم اماده میشم
_باشه خانوم خشگله
رفتن تو خونه میجوو
_عشقم چ خونه باحالی داری
+اوم میدونم
(هر دو خندیدن)
+چی میخوری عشقم؟
_زحمت نکش بیب فقط لباساتو جمع کن بریم
+نه دیگه نشد قول دادی بخوری
_نمیشه بریم اونجا برام درست کنی؟
+برا چی اینقدر عجله داری؟
_چون میخوام به محظ رسیدن به خونه باهم کلی خوشبگذرونیم و کلی خوراکی بخوری
+واقعا؟
_اووم معلومه چاگی
میجو چمدونش رو جمع کرد چون قرار بود با بورام و ته و جونگ کوک چند روز دیگه برن سفر
+بیب من حاظرم
_اووم بیبی بریم
و رفتیم به خونه تهیونگ
ک من باشم
ویو جونگ کوک:
: خب خب بیب نظرت چیه تو هم بیای خونه من؟
=جاان؟
: لطفا فقط تا پایان سفر پیشم بمون بعدش میزارم آزاد باشی
(هردو شون خندیدن)
=اووم ولی باید بریم من لباسامو بیارم
: چرا ک نه فقط یادت نره چهارشنبه همین هفته پرواز داریم
=عاح خوب شد گفتی الان یادم اومد
=الان ک تعطیله همه جا
میخواستم برم برا خودم کلی چیز میز بگیرم
: نگران نباش چاگی فردا با ته هماهنگ میکنم بریم یکم خوشبگذرونیم
=وایی خیلی دلم میخواد زودتر بریم
: بریم عشقم
(رسیدن به خونه جونگ کوک)
ویو میجو:
وااو خونه ی تهیونگ یه خونه خیلی خوشگل بود و از اون کاخ ماخا نبود یه خونه اسپورت و باحال مث همون چیزی ک فکرشو میکردم
با هم رفتیم داخل و یه بوی خیلی خوبی پیچید توی خونه
+ته این چ بوییه؟
_(پوزخند) بیب این خوشبو کننده کولره بوش خوبه؟
+اووم خیلی خوبه تازه با رایحه صدفه
_دیروز دیدم خیلی از صدفا خوشت میاد برا همین خریدمش
+(میخنده)
_بیب برو وسایلاتو بزار تو اتاق و دوش بگیر تا من یه نوشیدنی خنک و خوشمزه برات درست کنم
+بله قربان😂
_اخه کیوت بدو
بعد از چندمین دوش گرفتن اومدم بیرون موهامو خشک کردم و لباسمو پوشیدم و رفتم پایین
و باز اون بوئه خیلی بوی خوبی بود تو کل خونه پیچیده بود🍓
۴.۳k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.