تک پارتی جونگین
تک پارتی جونگین
#درخواستی
(وقتی توی دعوا سرت داد زد)
تو و جونگین جفتتون آیدل بودید جونگین یکی از اعضای اسکیز بود و توهم سولوییست بودی و جفتتون توی کمپانی جی وای پی بودین حدودا ۳ سالی میشد که باهم قرار میزاشتین و تو و جونگین هم عاشقم همدیگه بودید ، توی اتاق دنس داشتی با مربیه مردت دنس جدیدو تمرین میکردین که یه جایی از دنسو نتونستی درست بری برای همین مربی برای اینکه کمکت کنه دستاشو روی پهلوهات گذاشت و فرم بدنتو تغییر داد همینجوری که دستاش روی پهلو هات بود سنگینیه نگاه کسیو از پشت دیوار شیشه ایه اتاق دنس احساس کردی، از داخل آینه به پشت دیوار شیشه ای نگاهی انداختی که با نگاه خشمگین و عصبی جونگین روبهرو شدی بخاطر نگاه وحشتناکش ترس و استرس توی کل بدنت پخش شد که یهو جونگین در اتاق دنسو باز کرد و قدم هاشو با سرعت و عصبانیت سمت مربیت برداشت و یقشو گرفت و سیلیه محکمی بهش زد و گفت
_مرتیکه ی عوضی این زنی که داری بهش دست میزنی صاحب دارههههه(با داد)
مرده ترسید و از اتاق دنس با سرعت خارج شد تو فوبیای صدا های بلند داشتی و بخاطر همین جونگین هیچوقت تو دعوا ها سرت داد نمیکشید چون میدونست دستات سرد میشن و کل بدن شروع میکنه به لرزیدن اما الان بشدت عصبی بود، با خشم برگشت سمتت و با داد گفت
_اینکه مثل یک هر*زه رفتار کنی بهت حال میدههههههه؟
فریادش زیادی برای تویی که فوبیا داشتی بلند بود دستات و بدنت شروع کردن به سرد شدن و لرزیدن اشک تو چشمات جمع شده بود بخاطر ترس زیاد پاهات سست شد و روی زانوهات روی زمین افتادی ،یاد آوری اون روز های سخت توی بچگیت که پدر کتکت میزد و سرت فریاد میزد و بخاطر همون فریادا الان این فوبیای مسخررو داشتی باعث شد اشکات سرازیر بشه و قلبت بشکنه، جونگین با دیدن حالت به خودش لعنت فرستاد و کنارت روی زمین زانو زد و تورو توی آغوشش گرفت و موهاتو نوازش کرد
_عشقم ببخشید یادم نبود که فوبیا داری منو ببخش من بدترین دوست پسر دنیام (با بغض و ناراحتی)
+هق هق هق اشکال نداره هق هق(گریه)
_عشقم تورو خدا گریه نکن قلبم میشکنه
جونگینم اشکاش سرازیر شد
+جونگینا گریه نکن من خوبم فقط یکم ترسیدم
_منو ببخش
+بخشیدمت جونگینی ولی تورو خدا دیگه این کارو نکن
_قول میدم ، قول میدم که دیگه هیچوقت هر چقدم که عصبی بودم سرت داد نزنم
+دوست دارم
_من بیشتر فرشته کوچولوم
لایک نمیکنی گوگولی؟
#درخواستی
(وقتی توی دعوا سرت داد زد)
تو و جونگین جفتتون آیدل بودید جونگین یکی از اعضای اسکیز بود و توهم سولوییست بودی و جفتتون توی کمپانی جی وای پی بودین حدودا ۳ سالی میشد که باهم قرار میزاشتین و تو و جونگین هم عاشقم همدیگه بودید ، توی اتاق دنس داشتی با مربیه مردت دنس جدیدو تمرین میکردین که یه جایی از دنسو نتونستی درست بری برای همین مربی برای اینکه کمکت کنه دستاشو روی پهلوهات گذاشت و فرم بدنتو تغییر داد همینجوری که دستاش روی پهلو هات بود سنگینیه نگاه کسیو از پشت دیوار شیشه ایه اتاق دنس احساس کردی، از داخل آینه به پشت دیوار شیشه ای نگاهی انداختی که با نگاه خشمگین و عصبی جونگین روبهرو شدی بخاطر نگاه وحشتناکش ترس و استرس توی کل بدنت پخش شد که یهو جونگین در اتاق دنسو باز کرد و قدم هاشو با سرعت و عصبانیت سمت مربیت برداشت و یقشو گرفت و سیلیه محکمی بهش زد و گفت
_مرتیکه ی عوضی این زنی که داری بهش دست میزنی صاحب دارههههه(با داد)
مرده ترسید و از اتاق دنس با سرعت خارج شد تو فوبیای صدا های بلند داشتی و بخاطر همین جونگین هیچوقت تو دعوا ها سرت داد نمیکشید چون میدونست دستات سرد میشن و کل بدن شروع میکنه به لرزیدن اما الان بشدت عصبی بود، با خشم برگشت سمتت و با داد گفت
_اینکه مثل یک هر*زه رفتار کنی بهت حال میدههههههه؟
فریادش زیادی برای تویی که فوبیا داشتی بلند بود دستات و بدنت شروع کردن به سرد شدن و لرزیدن اشک تو چشمات جمع شده بود بخاطر ترس زیاد پاهات سست شد و روی زانوهات روی زمین افتادی ،یاد آوری اون روز های سخت توی بچگیت که پدر کتکت میزد و سرت فریاد میزد و بخاطر همون فریادا الان این فوبیای مسخررو داشتی باعث شد اشکات سرازیر بشه و قلبت بشکنه، جونگین با دیدن حالت به خودش لعنت فرستاد و کنارت روی زمین زانو زد و تورو توی آغوشش گرفت و موهاتو نوازش کرد
_عشقم ببخشید یادم نبود که فوبیا داری منو ببخش من بدترین دوست پسر دنیام (با بغض و ناراحتی)
+هق هق هق اشکال نداره هق هق(گریه)
_عشقم تورو خدا گریه نکن قلبم میشکنه
جونگینم اشکاش سرازیر شد
+جونگینا گریه نکن من خوبم فقط یکم ترسیدم
_منو ببخش
+بخشیدمت جونگینی ولی تورو خدا دیگه این کارو نکن
_قول میدم ، قول میدم که دیگه هیچوقت هر چقدم که عصبی بودم سرت داد نزنم
+دوست دارم
_من بیشتر فرشته کوچولوم
لایک نمیکنی گوگولی؟
۵.۶k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.