دو پارتی فلیکس
دو پارتی فلیکس
#درخواستی
پارت۲
(وقتی دختر خالت كه روى فيليكس كراشه ميبوستش و ما فكر میكنيم خيانت كرده)
سنگینی نگاه کسیو روی خودم احساس کردم سرمو به سمت در برگردوندم و ا.تو دیدم که با یه حالت شوکه شده ای داشت اشک میریخت یکدفعه ای به سمت دختر خالش اومد و سیلی محکمی به دختر خالش زد بعد به من نگاه کردو گفت
+چ..چراا چچرااااااااااااااا(با فریاد)
_ا.ت م..من
+ساکتتت باششش همه چیز بیین ما تموممم شددددد
با این حرفش کل بدنم یخ شد من چطوری میتونستم تمام وجودمو به خاطر یه هر*زه ی عوضی از دست بدم؟! ا.ت سریع از خونه دوید بیرون که منم با تمام سرعت پشت سرش شروع کردم به دویدن
_ا.تتتتتتتتتت وووووااااییسسسسسااااااااا
+ولمم کننن عوضییییییییی
_ا.تتتت خواههههش ممممیکنممممممم
اشکام جلوی دیدمو گرفته بود میترسیدم ا.تو برای همیشه از دست بدم، پس سرعتمو بیشتر کردم و بهش رسیدمو مچ دستشو گرفتمو وایسادم و اونو هم مجبور کردم که وایسه
_ا.ت ..... صب .... کن(نفس نفس)
+چی میخوای بگی اینکه چطوری داشتی بهم خیانت میکردی رو میخوای توضیح بدییییی(با داد و گریه ی شدید)
_ا.ت دختر خالت بهم گفت که عاشقمه و شروع کرد به بوسیدن من ،من خودمم مثل تو برگام ریخته بود خودت دیدی که پسش زدم و تازه کلی هم شوک شده بودم خواهش میکنم بخاطر کاری که اون عوضی کرد ترکم نکن(با گریه)
*ا.ت ویو*
یکم به حرفای فلیکس دقت کردم و فهمیدم که بیچاره داشت راست میگفت چون وقتی من رسیدم دم در اتاق دیدم که فلیکس کاملا از حرکت دختر خالم شوک شده و بعد هم اونو پس زد و با تاسف و نفرت زیاد تو صورتش نگاه کرد، خب شاید لیکسی داشت حقیقتو میگفت من باید حرفشو باور کنم چون دختر خالم جوری رفتار میکرد که انگار روی لیکسی کراش داره
+لیکسی من قرار نیست ترکت کنم
_و...واقعا؟؟!
+آره الان که میبینم اون هر*زه روت کراش داشته، منو ببخش که زود قضاوتت کردم
فلیکس جسمتو توی آغوش گرم و مردونش کشید و گفت
_مرسی عزیزم مرسی که خودتو ازم بابت یه اتفاقی که من توش دستی نداشتم نگرفتی عاشقتم
+منم همینطور
لایک نمیکنی گوگولی؟
#درخواستی
پارت۲
(وقتی دختر خالت كه روى فيليكس كراشه ميبوستش و ما فكر میكنيم خيانت كرده)
سنگینی نگاه کسیو روی خودم احساس کردم سرمو به سمت در برگردوندم و ا.تو دیدم که با یه حالت شوکه شده ای داشت اشک میریخت یکدفعه ای به سمت دختر خالش اومد و سیلی محکمی به دختر خالش زد بعد به من نگاه کردو گفت
+چ..چراا چچرااااااااااااااا(با فریاد)
_ا.ت م..من
+ساکتتت باششش همه چیز بیین ما تموممم شددددد
با این حرفش کل بدنم یخ شد من چطوری میتونستم تمام وجودمو به خاطر یه هر*زه ی عوضی از دست بدم؟! ا.ت سریع از خونه دوید بیرون که منم با تمام سرعت پشت سرش شروع کردم به دویدن
_ا.تتتتتتتتتت وووووااااییسسسسسااااااااا
+ولمم کننن عوضییییییییی
_ا.تتتت خواههههش ممممیکنممممممم
اشکام جلوی دیدمو گرفته بود میترسیدم ا.تو برای همیشه از دست بدم، پس سرعتمو بیشتر کردم و بهش رسیدمو مچ دستشو گرفتمو وایسادم و اونو هم مجبور کردم که وایسه
_ا.ت ..... صب .... کن(نفس نفس)
+چی میخوای بگی اینکه چطوری داشتی بهم خیانت میکردی رو میخوای توضیح بدییییی(با داد و گریه ی شدید)
_ا.ت دختر خالت بهم گفت که عاشقمه و شروع کرد به بوسیدن من ،من خودمم مثل تو برگام ریخته بود خودت دیدی که پسش زدم و تازه کلی هم شوک شده بودم خواهش میکنم بخاطر کاری که اون عوضی کرد ترکم نکن(با گریه)
*ا.ت ویو*
یکم به حرفای فلیکس دقت کردم و فهمیدم که بیچاره داشت راست میگفت چون وقتی من رسیدم دم در اتاق دیدم که فلیکس کاملا از حرکت دختر خالم شوک شده و بعد هم اونو پس زد و با تاسف و نفرت زیاد تو صورتش نگاه کرد، خب شاید لیکسی داشت حقیقتو میگفت من باید حرفشو باور کنم چون دختر خالم جوری رفتار میکرد که انگار روی لیکسی کراش داره
+لیکسی من قرار نیست ترکت کنم
_و...واقعا؟؟!
+آره الان که میبینم اون هر*زه روت کراش داشته، منو ببخش که زود قضاوتت کردم
فلیکس جسمتو توی آغوش گرم و مردونش کشید و گفت
_مرسی عزیزم مرسی که خودتو ازم بابت یه اتفاقی که من توش دستی نداشتم نگرفتی عاشقتم
+منم همینطور
لایک نمیکنی گوگولی؟
۳.۹k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.