سناریو تی اکس تی
وقتی باهات قهرن..!
یونجون؛
قبل از چس کردن خیلی منطقی باهات صحبت میکنه..ولی تو مسخره بازی در میاری و اهمیت نمیدی و به شوخی میگیری..پس ترجیح میده دیگه باهات صحبت نکنه...البته تا شب😈
____________________________
سوبین؛
خودتو کیوت کردی..منطقی حرف زدی..براش خوراکی خریدی..سوپرایزش کردی..! ولی هنوز آشتی نکرده چون فکر میکنه غرورش میشکنه..پس فقط باید معذرت خواهی کنی! همین...
____________________________
بومگیو؛
وقتی خوابیده بود روی صورتش نقاشی کشیدی..
و وقتی بیدار شد بدون اینکه دیالوگی بینتون باشه افتاد دنبالت تا حیاط و گرفتت! بوست کرد و تازه یادش افتاد قهره..! قبل از اینکه بره محکم گرفتیش و جسبیده بهش و معذرت خواهی کردی...و اره دیگه رفتید خونتون خوش بگذره!
____________________________
تهیون؛
نقطه ضعفش رو میدونی..!
نمیتونه اشکاتو ببینه!
شروع کردی گریه کردن..اولش اهمیت نداد،
اما وقتی دید تمومش نمیکنی اومد کنارت نشست و بدون حرفی دستاتو گرفت
بغلش کردی و گفتی "دوست دارم"
فشار دستشو محکم کرد.."منم..منم دوستت دارم چاگی"
اه اه بسه دیگه بریم بعدی
____________________________
کای؛
اصلااااا هیچ جوره نتونستی کاری کنی آشتی کنه..
ولی..؛
وقتی نشسته بود دستاتو توی موهاش فرو بردی و تکون دادی..نمیدونستی نقطه ضعفشه!؟ دستاتو گرفت و بوس کرد!
_______________
خب عزیزکم نمیخوای به خودت زحمت بدی لایک کنی!؟
پاره شدم ناموسا لایک کن...
اگه لایک کنی میگم یونجون بیاد به خوابت ببوست
#سناریو #سناریو_تی_اکس_تی
یونجون؛
قبل از چس کردن خیلی منطقی باهات صحبت میکنه..ولی تو مسخره بازی در میاری و اهمیت نمیدی و به شوخی میگیری..پس ترجیح میده دیگه باهات صحبت نکنه...البته تا شب😈
____________________________
سوبین؛
خودتو کیوت کردی..منطقی حرف زدی..براش خوراکی خریدی..سوپرایزش کردی..! ولی هنوز آشتی نکرده چون فکر میکنه غرورش میشکنه..پس فقط باید معذرت خواهی کنی! همین...
____________________________
بومگیو؛
وقتی خوابیده بود روی صورتش نقاشی کشیدی..
و وقتی بیدار شد بدون اینکه دیالوگی بینتون باشه افتاد دنبالت تا حیاط و گرفتت! بوست کرد و تازه یادش افتاد قهره..! قبل از اینکه بره محکم گرفتیش و جسبیده بهش و معذرت خواهی کردی...و اره دیگه رفتید خونتون خوش بگذره!
____________________________
تهیون؛
نقطه ضعفش رو میدونی..!
نمیتونه اشکاتو ببینه!
شروع کردی گریه کردن..اولش اهمیت نداد،
اما وقتی دید تمومش نمیکنی اومد کنارت نشست و بدون حرفی دستاتو گرفت
بغلش کردی و گفتی "دوست دارم"
فشار دستشو محکم کرد.."منم..منم دوستت دارم چاگی"
اه اه بسه دیگه بریم بعدی
____________________________
کای؛
اصلااااا هیچ جوره نتونستی کاری کنی آشتی کنه..
ولی..؛
وقتی نشسته بود دستاتو توی موهاش فرو بردی و تکون دادی..نمیدونستی نقطه ضعفشه!؟ دستاتو گرفت و بوس کرد!
_______________
خب عزیزکم نمیخوای به خودت زحمت بدی لایک کنی!؟
پاره شدم ناموسا لایک کن...
اگه لایک کنی میگم یونجون بیاد به خوابت ببوست
#سناریو #سناریو_تی_اکس_تی
۱۰.۶k
۲۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.