اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
پارت ۵۶
(ویو نابی)
وقتی رسیدیم همه جا بوی الکل و سیگار وعطرای غلیظ چندشی می داد
همراه هیونگ سو رفتیم نشستیم گارسون اومد
گارسون: چی میل دارید
هیونگ سو: ویسکی ۸۰ درصد
نابی: منم همین طور
گارسون: چشم
گارسون رفت و بعد از ۱۰ مین با ویسکی اومد هیونگ سو شروع کرد خوردن
انگار اونم زیاد روش تاثیر نداره منم شروع کردم دخترای زیادی می یومدن
کنار هیونگ سو می نشستن ولی هیونگ سو با خنده همه اش شون رد می کرد
عجب پسر عمویی دارم در گوشش زمزمه کردم
نابی: خدایی دمت گرم.... چقدر خوب دخترا رد کردی
خندید و گفت
هیونگ سو: چرا باید وقتم با هرزه ها بگذرونم
خندیدم با دست زدم شونه اش
نابی: آفرین پسر عموی عزیزم انگار واقعا تغییر کردی
خندید
هیونگ سو: آره ما اینیم
اونقدر ویسکی خوردیم حرف زدیم که حدود دو ساعت گذشت داشتم به
اطراف نگاه می کردم که دیدم جونگ با دختری نشسته و داره مشروب می خوره
دختره لباس به شدت بازی پوشیده بود جونگ کوک هم فقط می خندید.....
نفس عمیق کشیدم درسته هیچ کس با من رو راست نیست....
جونگ کوک هم عشقش دروغ بود من اهمق داشته باش حسم بهش پرنگ
شده بود دلم می خواست گریه کنم ولی عهدی که با خودم بستم یادم اومد
دستای هیونگ سو جلوم دراز شد
هیونگ سو: یکم رقص اوکیی
نابی: هوم
دستم کشید رفتیم وسط اون می رقصید منم همراهیش می کردم
کم کم نگاهی روی خودم حس کردم...........