اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
پارت ۵۴
(ویو نابی)
نابی: خواهش
دیگه رفتم طبقه بالا روی تختم دراز شدم تو فکر فرو رفتم.....
عجیب امروز خبری از جونگ کوک نیست..... دلم براش تنگ شده.....
داشتم با خودم فکر می کردم که گوشیم زنگ خورد ...
نگاهی به گوشی کردم جونگ کوک بود
(مکالمه تماس)
نابی: سلام
جونگ کوک: چیکار می کنی.... دلم برات تنگ شده پرنسس
نابی: هیچی امروز کلأ با هیونگ سو بودم
یکم جدی شد و...
جونگ کوک: اونوقت چرا
نابی: حوصلم سر رفته بود رفتیم خوشگذرونی
جونگ کوک: چرا به خودم نگفتی
نابی: اگه می خوای همه اش گارد بگیری قطع می کنم
جونگ کوک: باشه....آروم باش ‌‌...نابی دلم برات تنگ شده
نابی: هوم....‌‌...منم دوست قشنگم.
جونگ کوک: من دوستت نیستم فقط.‌‌....پرنسسم
نابی: باشه .......دیر وقت شده نمی خوای بخوابی
جونگ کوک: فعلآ درگیر کارای شرکت هستم.‌‌.....
نابی: خیلی خسته شدی.......
جونگ کوک: هوم..... ولی با صدات انرژی گرفتم
نابی: منم..... الان دلت چی می خواد
با خنده گفت
جونگ کوک: اوم.‌‌.....تو رو
نابی: پسره اوف هیچی.‌....بای
جونگ کوک: بای خوشگلم
قطع کرد خدارشکر هر چقدر بیشتر حرف می زد بیشتر خجالت می کشیدم
دوسش دارم اونم زیاد ولی نمی تونم بهش بگم شاید دوستی بهتر باشه من
باعث اذیت اونم میشم با کلی افکار به خواب رفتم
( ساعت ۸ )
صبح زود بلند شدم امروز نشستم یکم درگیر طراحی هام شدم..... حدود ۴ ساعت
طول کشید ....که......
دیدگاه ها (۱۴)

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد پارت ۵۵(ویو نابی)درگیر بو...

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد پارت ۵۶(ویو نابی)وقتی رسی...

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد پارت ۵۳(ویو نابی)ما دوتا ...

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد پارت ۵۲ (ویو نابی)ترس از ...

زندگی نامعلوم

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

پارت ۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط