سکوت دل p

سکوت دل p13
ویو اکانه :
یورو بهم نگاهی با چشم غره رفت : اکانه اگه قضیه رو نگی بهت قول میدم این عوضیو به بدترین شکل ممکن میکشم
تو ذهنم گفتم بهتر حقشم هس ولی اگه میگفتم هم پای خودم هم شیزوکو لب دار بود . پس مجبور سدم واکنشی نشون ندم

یورو : شیزوکو نگرانته . حداقل بیا دیدنش . با دوس پسر جدیدت خوش بگذره
و با دار و دستش ازونجا رفتن
موکا اومد بالا سرم : افرین . بازیگر خوبی هستی
گفتم : اگه پای شیزوکو وسط نبود عمرا اینکارو میکردم
موکا : دِ نشد دیگه ....قرار شد دختر خوبی باشی
پشت چشمی نازک کردم و اونورو نگاه کردم

ویو یورو :
وقتی رسیدم تو کلاس شیزوکو ، دیدم بچه ها یه جا جمع شدن و همهمس .
داد زدم : گمشید اونور ببینم چیشدههه
همه عین سگ ترسیدن و رفتن اونور . و به بدن بی جون شیزوکو که روی زمین افتاده بود خیره شدم .
داد زدم : شیزوکو !
دخترا دستاشونو گرفتن جلوی دهنشونو و پسراعم با شوک نگاه میکردن و همهمه ها بیشتر شد
بیشتر داد زدم : به امبولانس زنگ زدین ؟
همه با ترس سرشونو به نشونا ز نه تکون دادن
براید استایل شیزوکو رو بلند کردم و گفتم : ینی اینهمه مدت بهش زل زدین و هیچ غلطی نکردینننننن ؟
ازون پشت صدای جیغ اکانه اومد : شیزوکو ؟!
بدون توجه به اکانه سریع از مدرسه زدم بیرون و به بقیه سپردم که قضیه رو به معلما بگن
ویو اکانه :
شیزوکو بود ؟ نکنه باز تشنج کرده ؟ وای نه .....
به موکا که پشت سرم بود نگاه کردم . شوکه بود ولی سعی میکرد که نشونش نده
موکا : دوباره تشنج کرد ؟ اخر سر میمیره ....
یه مشت به بازوش زدم و اروم گفتم : هوی ... زبونتو گاز بگیر
موکا : حقیقته
اشک تو چشمام جمع شد

ویو شیزوکو :
با صدای یچیزی چشمامو باز کردم .
بیب ... بیب .... بیب .....
ضربان شمار بود . ماسک اکسیژن روی دهنم بود . این لحظه رو یادم میاد . باز حالم بد شد ....
حس کردم یکی سرش روی بازومه و دستمو گرفته . سعی کردم نگاش کنم . انگشتم بی اراده تکون خورد .بزور گفتم : یورو ... ساما
یورو عین برق گرفته ها از جا پرید . بهم نگاه کرد . چشماش برق میزد . یلحظه محو برق چشماش شدم . ولی سریع روشو برگردوند و دستشو از دستم جدا زد و دوباره همون یورو ی پوکر شد
یورو : بیدار شدی ؟
نفسی کشیدم و سرمو به نشونه ی تایید تکون دادم . ماسکو برداشتم و یه نفس عمیق کشیدم .
یورو : خوبی ؟
گفتم : خوب بودنم به درک اصن میمردم . اکانه کجاس ؟
یورو : نگران نباش صحیح و سال_____
که یهو در اتاق باز شد و اکانه رو دیدم : شیزوکو !
از خوشحالی روی تخت با همون حالت نشستم : اکانه ! خوبی ؟
اکانه : الهی قربونت برمممممم من خوبم ولی توووو ....
گفتم : میدونی که قبلا اینطوری شدم ....
اکانه : اره ولی ....
اخم کیوتی کردم و با صدای کیوتی گفتم : پس ولی نداره .... من خوبم
یورو اونطرفو نگاه کرد و یکم لپاش گل انداخته بود ....
دیدگاه ها (۱)

بیو گرافی شیزوکو : اسم : شیزوکو ظاهر : عکس بالااخلاقیات : بش...

سکوت دل p14 ویو شیزوکو : یورو لپاش گل انداخته بود . تازا یاد...

سکوت دل p12ویو اکانه :موکا پوزخندی زد . دستشو گذاشت روی پام ...

سکوت دل p11 ویو اکانه : موکا دهن و چشمامو با دستش گرفته بود ...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

یه مشت کاغذ تا شده گرفت‌ جلوی صورتم و گفت انتخاب کن. یه لبخن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط