کسی تویه پذیرایی نبودرویه کاناپه جلویه تی وی نشستم وروشنش

کسی تویه پذیرایی نبودرویه کاناپه جلویه تی وی نشستم وروشنش کردم شبکه هاروزیرروکردم نخیرچیزه به دردبخوری نبود یامستندبودیابرنامه آشپزی یاسریال که من سروتهشونمیدونستم
پووووف ازسره جام پاشدم وبه طرف پله هارفتم خواستم دره اتاقنوبازکنم که چشمم به اتاقه گوریل خوردکه سمته چپه اتاقه من بود البته البته اتاقه من وسط بودکنجکاوبودم ببینم اتاقش چگونس به طرفه اتاقش رفتم وآروم دروبازکردم عه اینکه گوریله روتخت نئش شده بودفک میکردم بیرونه آروم رفتم داخل واییییی اتاقش خیلی قشنگ بودخیلی شیک دکوره اتاق کلاسفیدمشکی بود یه تخته بزرگ وسطه اتاق بودبه رنگه سفیدکه روتختیه سفیدمشکی داش رویه یه دیواردارته نصب بود یه طرف اتاق یه میزکامپیوتربودکه روش کامپیوترولب تاپ بودولی ولی تنهاچیزی که چشمموگرفتش اون گیتاری بودکه گوشه اتاق بودواااای من عاشقه گیتارم رفتم طرفش که تازه مغزم اروردادتوکه نمیتونی بزنیش چرامیری طرفش بادم خالی شدوعقب گردکردم یه لحظه چشمم به گوریل اوفتاددرسته ازش خوشم نمیادولی خب خوشگل بودنمیشه انکارکردکه کفاثت توخواب خوشگل ترم میشه نزدیک تررفتم دلم میخواس دستموکنم توموهاش خیلی مظلوم میشه توخواب هرچقدکه بیشترمیبینشم ورفتاراشومیبینم بیشترحس میکنم که این تقصیری نداره ولی ازیه طرفم مغزم نمیتونه قلبموقانع کنه
پخخخ
یه جیغه بلندکشیدم وازرویه تخت پریدم پایین
صدایه خنده بلندش متوجه ام کردکه چه اتفاقی اوفتاده
من:خیلی عوضییییی باصدایه بلند
گوریل:‌خخخخخخخ
من:زعرمارکوفت بی شخصیت بی فرهنگ
گوریل‌:توبدونه اجازه میایی تواتاقه مردم وقایمکی نگاش میکنی اونوق من بی شخصیته بی فرهنگم
واقعامونده بودم چی بگم باتته پته:اولن چارساعته دارم به درلگدمیزنم بیدارنمیشی دیدم این بهونه خوبیه گفتم اره اره لگدم زدم بیدارنشدی منم اومدم تودومن دومن دومن
واااای دومن چی چرازل زدم بهت دومن داشتم به این فک میکردم که یه آدم چطورمیتونه انقدزش باشه
وااای یس همینه باتموم شدنه حرفم یه نفسه عمیق کشیدم ونیشموبازکردم
ولی یه جوری داش نگام میکردکه انگاریه شنگول جلوش واساده
من:باصدایه جیغ جیغوم به عمت اونطوری نگاکنااااا
بلندبلندخندیدخیلی خوشم میادوقتی اینطوری حرصت میدم
من:گ
گوریل:هیـــــــــــن بی ادب
من:آدمومجبورمیکنی بایه قیافه مظلوم
گوریل نمیخایی بری بیرون میخام لباس عوض کنم
من:ویششش وصورتموبرگردوندموبه طرفه دررفتم
بابستنه دره که نمیشه گف بستن تقریباگوبیدمش
گوریل:هووییییی وحشی
چی به من میگه وحشی دوتالگده محکم به درزدم که دهنشوبستودیگه صداش نیومدبلــــه بایدمرداززن بترسه چون میدونستم میخادبیادپایین رفتم پایین وبه طرفه آشپزخونه رفتم
خوب حوصله ام سررفته بودمیخاستم یکی باشه
ساندویچی که دستم بودوداشتم گوجه هاشومیچیدم تایه لقمه اش کنم یه دست اومدوبایه حرکت قاپیدش باحرص گردنموبرگردوندم تاببینم کدوم بی پدرمادری بودکه دیدم بی پدرمادره خودمونه
من:‌جوریی که به قاتلانگامیکنن نگاش کردم انپارازجونت سیرشدی که باغذاشوخی میکنی
گوریل:بلندبلندخندیدکاملاجدیم وساندویچوبه طرفه دهنش برد
کم مونده بودگریم دربیادبه طرفش قدم تندکردم وازبازویه دستش که بچم بودآویزون شدم وبه طرفه پایین کشیدمش:داری بابدچیزی سره جدیتوبازمیکنی همینطوراون داش میخندیدومن دادمیزدم
بابابهرام:اینجاچه خبره
گوریل که باصداهل شددستشوآوردپایین ومن بی توجه به باباساندویچوازدستش گرفتم ویه گازه گنده بهش زدم
من:همین طورکه دهنم پربود سلام باباجوووونم هیچی پسرت ازجونش سیرشده بود
بابابهرام:خندیدسلام دختره گلم مثه اینکه به موقع رسیدم
من:ازاین به موقعتروجودنداره
گوریل که بادش خالی شده بود بایه بدجنس به طرفه یخچال رفت ومخلفاته ساندویچودرآورد
دیدگاه ها (۵)

فریبا:خانوم شام حاضرهمامان نیوشا:من برم بهراموصداکنموازجاش ب...

جلویه دره کافی شاپ روبوسی کردیموازهم جداشدیم.به طرفه ماشینم ...

وسط داد و بیداد و دعوا یهو میگفت:-منم!حواسم نبود اصلا بپرسم ...

😿

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط