part11
part11
صبح روز بعد
از زبون دوروک:صبح وقتی بیدار شدم آسیه تو بغلم خوابیده بود آروم سرشو از رو دستم بلند کردم و گذاشتم رو بالشت ،پتو رو روش کشیدم و گونشو آروم بوس کردم که بیدار نشه بعد هم رفتم تو آشپز خونه براش صبحونه درست کردم و گذاشتم تو سینی و بردم بالا دیدم داره بلند میشه منو که دید گفت
آسیه:اون چیه تو دستت؟
دوروک:صبح شماهم بخیر خانم آتاکول(آروم لب.شو میبوسه )😘
آسیه:ببخشید صبحت بخیر؛ اون چیه
دوروک:واسه و خانومم و نینیمون صبحانه درست کردم؛ جرمه؟😉
-آیییییی قربونت بشم؛ مرسی عشقم(بلند میشه و لپشو بوس میکنه و میگه ) برو پایین الان میرم توالت و میام
چند مین بعد
آسیه:من اومدم
دوروک:بیا قربونت بشم، عاعاا آسیه؟!
-چیه؟ چرا اونجوری نگام میکنی🤨
+ پیراهن منو پوشیدی ؟
-آره، چیه نکنه بدت اومد🥲 الان میرم سریع عوضش میکنم🥺
+آسیه، دختر وایستا یه لحضه ، مگه من همچین چیزی گفتم قربونت بشم😘اتفاقا به تو بیشتر از من میان🥺
-جدی میگی؟
+معلومه قربونت بشم(میره و بغلش میکنه و موهاشو میبوسه)
صبح روز بعد
از زبون دوروک:صبح وقتی بیدار شدم آسیه تو بغلم خوابیده بود آروم سرشو از رو دستم بلند کردم و گذاشتم رو بالشت ،پتو رو روش کشیدم و گونشو آروم بوس کردم که بیدار نشه بعد هم رفتم تو آشپز خونه براش صبحونه درست کردم و گذاشتم تو سینی و بردم بالا دیدم داره بلند میشه منو که دید گفت
آسیه:اون چیه تو دستت؟
دوروک:صبح شماهم بخیر خانم آتاکول(آروم لب.شو میبوسه )😘
آسیه:ببخشید صبحت بخیر؛ اون چیه
دوروک:واسه و خانومم و نینیمون صبحانه درست کردم؛ جرمه؟😉
-آیییییی قربونت بشم؛ مرسی عشقم(بلند میشه و لپشو بوس میکنه و میگه ) برو پایین الان میرم توالت و میام
چند مین بعد
آسیه:من اومدم
دوروک:بیا قربونت بشم، عاعاا آسیه؟!
-چیه؟ چرا اونجوری نگام میکنی🤨
+ پیراهن منو پوشیدی ؟
-آره، چیه نکنه بدت اومد🥲 الان میرم سریع عوضش میکنم🥺
+آسیه، دختر وایستا یه لحضه ، مگه من همچین چیزی گفتم قربونت بشم😘اتفاقا به تو بیشتر از من میان🥺
-جدی میگی؟
+معلومه قربونت بشم(میره و بغلش میکنه و موهاشو میبوسه)
۱.۹k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.