در فکر تو بستمچمدان را و همین فکرمثل خوره افتادهبه جانم که بمانمصد بار تو را دیده امای غم به گمانمانگار که یک کوه سفرکرده از این دشتاینقدر که خالیشده بعد از تو جهانم