گل پژمرده
گل پژمرده
پارت دوم
ا/ت : صدای گریه ی می سان اومد دویدم سمت اتاق می سان رو بغل کردم و گفتم: نترس عزیزم که تهیونگ از خونه رفت بیرون و درو محکم بست. منم دیگه نتونستم بغضم رو نگه دارم و شروع کردم به گریه کردن. تو دلم گفتم: این بچه یک ساعت هم نیست که اومده تو این خونه و ارامشش بهم خورده. تا اینکه تصمیم گرفتم حتی اگر بخاطر می سان هم که شده این زندگی رو تموم کنم. تهیونگ: از خونه زدم بیرون درم پشت سرم محکم بستم که شنیدم ا/ت داره به می سان میگه: نترس عزیزم . اعصابم بیش تر خورد شد و تصمیم گرفتم یه سر برم پیش جین . تو راه به این فکر میکردم که چرا رابطه مون اینجوری شده. شاید باید بی خیال زندگی با ا/ت بشم. وای این حرفا چیه ؟ من ا/ت رو دوست دارم. (رسیدم خونه جین) جین :ببین کی اینجاست ؟ چیزی شده ؟ تو که الان باید پیش ا/ت و می سان باشی . تهیونگ : اره ولی... جین:بازم دعواتون شده ؟ چرا اخه؟ شما دوتا چتونه؟ تهیونگ: قضیه رو براش تعریف کردم و اونم شروع کرد به حرف زدن بعد از خوردن قهوه رفتم شرکت. ا/ت: اولین نفر تو لیست تماس هام جیمین بود. برا همین زنگ زدم بهش و با گریه همچی رو براش تعریف کردم و بهش گفتم که با تهیونگ دعوام شده. جیمین: ا/ت زنگ زد و با گریه برام تعریف کرد که با تهیونگ دعواش شده و و می خواد از تهیونگ طلاق بگیره. به نظرم تهیونگ داشت زیاده روی میکرد و ا/ت خیلی مظلوم بود و تهیونگ معلوم بود داره اذیتش می کنه اول اشنایی شون خیلی با هم خوب بودن .ا/ت یه ایرانی بود و خیلی هم زیبا البته الان هم هست. اینجا با تهیونگ ازدواج کرد و باهم زندگی خوبی داشتن ولی نمیدونم این اواخر چی شده که این فکر به سرش زده. منم قبول کردم که کمکش کنم و ازش پرسیدم جیمین:تهیونگ میدونه می خوای جدا شی؟ ا/ت: نه و لطفا تو هم بهش چیزی نگو تا برگه درخواست رو بهش بدم. البته میدونم که به راحتی امضا میکنه. جیمین: باشه بهش چیزی نمیگم ولی جونگ کوک چی اون میدونه ؟ ا/ت : تو اولین نفری هستی که میدونی جیمین: باشه خودت بهش میگی یا من ؟ بالاخره اون یه وکیل هستش و میتونه بهت کمک کنه و وکیلت بشه ا/ت:ارع میدونم خودم بهش میگم
پارت دوم
ا/ت : صدای گریه ی می سان اومد دویدم سمت اتاق می سان رو بغل کردم و گفتم: نترس عزیزم که تهیونگ از خونه رفت بیرون و درو محکم بست. منم دیگه نتونستم بغضم رو نگه دارم و شروع کردم به گریه کردن. تو دلم گفتم: این بچه یک ساعت هم نیست که اومده تو این خونه و ارامشش بهم خورده. تا اینکه تصمیم گرفتم حتی اگر بخاطر می سان هم که شده این زندگی رو تموم کنم. تهیونگ: از خونه زدم بیرون درم پشت سرم محکم بستم که شنیدم ا/ت داره به می سان میگه: نترس عزیزم . اعصابم بیش تر خورد شد و تصمیم گرفتم یه سر برم پیش جین . تو راه به این فکر میکردم که چرا رابطه مون اینجوری شده. شاید باید بی خیال زندگی با ا/ت بشم. وای این حرفا چیه ؟ من ا/ت رو دوست دارم. (رسیدم خونه جین) جین :ببین کی اینجاست ؟ چیزی شده ؟ تو که الان باید پیش ا/ت و می سان باشی . تهیونگ : اره ولی... جین:بازم دعواتون شده ؟ چرا اخه؟ شما دوتا چتونه؟ تهیونگ: قضیه رو براش تعریف کردم و اونم شروع کرد به حرف زدن بعد از خوردن قهوه رفتم شرکت. ا/ت: اولین نفر تو لیست تماس هام جیمین بود. برا همین زنگ زدم بهش و با گریه همچی رو براش تعریف کردم و بهش گفتم که با تهیونگ دعوام شده. جیمین: ا/ت زنگ زد و با گریه برام تعریف کرد که با تهیونگ دعواش شده و و می خواد از تهیونگ طلاق بگیره. به نظرم تهیونگ داشت زیاده روی میکرد و ا/ت خیلی مظلوم بود و تهیونگ معلوم بود داره اذیتش می کنه اول اشنایی شون خیلی با هم خوب بودن .ا/ت یه ایرانی بود و خیلی هم زیبا البته الان هم هست. اینجا با تهیونگ ازدواج کرد و باهم زندگی خوبی داشتن ولی نمیدونم این اواخر چی شده که این فکر به سرش زده. منم قبول کردم که کمکش کنم و ازش پرسیدم جیمین:تهیونگ میدونه می خوای جدا شی؟ ا/ت: نه و لطفا تو هم بهش چیزی نگو تا برگه درخواست رو بهش بدم. البته میدونم که به راحتی امضا میکنه. جیمین: باشه بهش چیزی نمیگم ولی جونگ کوک چی اون میدونه ؟ ا/ت : تو اولین نفری هستی که میدونی جیمین: باشه خودت بهش میگی یا من ؟ بالاخره اون یه وکیل هستش و میتونه بهت کمک کنه و وکیلت بشه ا/ت:ارع میدونم خودم بهش میگم
۱۰.۱k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.