roman. .loveintime's profile picture
roman._.loveintime's profile picture
roman._.loveintime #پارت۱۲
از جام بلند شدم و رفتم یه ابی به دست و صورتم زدم،اینقده گشنم بود که داشتم جون میدادم این گوساله ها هم معلوم نیست کدوم گوری رفتن،گوشی رو برداشتم وبه ملیسازنگ زدم بعد کلی بوق جواب داد:ساعت خواب خاله سوسکه
+مرض کدوم گوری هستین شماا
ملیسا:اوووو چه خشن +زر نزن جون بکن بگو کجایین؟
ملیسا:خیلی خب بابا چرا پاچه میگیری با بچه ها داخل کلوپ نشستیم داداش جونتم اومده +اوکی منم الان میام
ملیسا:اوکی هانی بای
گوشی رو گذاشتم رو تخت ورفتم سراغ کمد یه شلوار لی ابی زخمی البته بهتره بگم پاره با یه تاپ بالای ناف مشکی که طرح اسکلت داشت و خیلی دوسش داشتم رو با کفش پاشنه بلندشیک مشکیم روپوشیدم آرایشمو تجدید کردم،موهامم باز ریختم اطرافم گوشیمو برداشتم وبه سمت کلوپ رفتم.....
به اونجا که رسیدم اینقده شلوغ بود که نتونستم بچه ها رو پیدا کنم واسه همین گوشی رو برداشتمو به ملیسا زنگ زدم تا بیاد دم در ورودی....
+چرا اینجا اینقده شلوغ ملی؟!
ملیسا:هیچی بابا،یه مشت دختر پسر علاف بیکارن،دخترا عشوه خرکی میان پسرا هم کیف میکنن واسه خودشون😒
+تابلوه😐
بیخیال شدم و دنبال ملیسا راه افتادم و به سمت بچه ها رفتم یه گله پسر و دختر نشسته بودن اولین کسی که متوجه من شد کیان بود منم با دیدنش کل جمع رو یادم رفت وعین این خرهایی که بهش تی تاپ میدن ذوق کردم و یهویی پریدم بغلش..... #loveintime
لطفا برای دوستانتون به اشتراک بزارید🙏👆
roman._.loveintime #پارت۱۲
از جام بلند شدم و رفتم یه ابی به دست و صورتم زدم،اینقده گشنم بود که داشتم جون میدادم این گوساله ها هم معلوم نیست کدوم گوری رفتن،گوشی رو برداشتم وبه ملیسازنگ زدم بعد کلی بوق جواب داد:ساعت خواب خاله سوسکه
+مرض کدوم گوری هستین شماا
ملیسا:اوووو چه خشن +زر نزن جون بکن بگو کجایین؟
ملیسا:خیلی خب بابا چرا پاچه میگیری با بچه ها داخل کلوپ نشستیم داداش جونتم اومده +اوکی منم الان میام
ملیسا:اوکی هانی بای
گوشی رو گذاشتم رو تخت ورفتم سراغ کمد یه شلوار لی ابی زخمی البته بهتره بگم پاره با یه تاپ بالای ناف مشکی که طرح اسکلت داشت و خیلی دوسش داشتم رو با کفش پاشنه بلندشیک مشکیم روپوشیدم آرایشمو تجدید کردم،موهامم باز ریختم اطرافم گوشیمو برداشتم وبه سمت کلوپ رفتم.....
به اونجا که رسیدم اینقده شلوغ بود که نتونستم بچه ها رو پیدا کنم واسه همین گوشی رو برداشتمو به ملیسا زنگ زدم تا بیاد دم در ورودی....
+چرا اینجا اینقده شلوغ ملی؟!
ملیسا:هیچی بابا،یه مشت دختر پسر علاف بیکارن،دخترا عشوه خرکی میان پسرا هم کیف میکنن واسه خودشون😒
+تابلوه😐
بیخیال شدم و دنبال ملیسا راه افتادم و به سمت بچه ها رفتم یه گله پسر و دختر نشسته بودن اولین کسی که متوجه من شد کیان بود منم با دیدنش کل جمع رو یادم رفت وعین این خرهایی که بهش تی تاپ میدن ذوق کردم و یهویی پریدم بغلش..... #loveintime
لطفا برای دوستانتون به اشتراک بزارید🙏👆
۳.۵k
۰۳ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.