فیک کوک عشق سر سخت من
فیک کوک عشق سر سخت من
(پارت۱۰)
از زبان ات
امروز پرواز دارم میرم فرانسه ساعت پروازم۳ بعداز ظهر اعلام کردن شمار پروازمو رفتم یه پیر زن اومد جلوم دستمو گرفت گفت نرو گفتم جان کمک میخاین گفت اره منو برد اونوور گفت نه کمک نمیخواو دستمو گرفته بود نمیزاشت برم گفتم هواپیماداره میره خانم ولم کن هرچی تقلا کردم نشد بزور دستمو کشیدم بیخیال وسایلم شدم هرچی دویدم هواپیما حرکت کرد رفتم اون خانمو رو گیر بیارم اما هرچی گشتم اما انگار اب شده بود رفته بود توی زمین خیلی اعصبی بودم رفتم خونه داشتم اخبار نگاه میکردم دیدم همون هوا پیمایی که من باهاش پرواز داشتم سوقت کرده و همه مسافراش مردن موهای تنم سیخ شد گفتم این اتفاقی نیس چطور ممکنه وای نه بچه هااگه خبرو بشنون بهم زنگ بزنن وسایلمو اون زنه برد من الان باید چیکار کنم
از زبان جیا
داشتم توی اینستاگرام میگشتم هواپیما سوقت
کرده و کل مسافراش کشته شدند زیاد که دقت کردم
ات با همین هواپیما پرواز داشت دستو پام میلرزید
شماره ات رو گرفتم گوشیش خاموش دیگه نتونستم
کنرل کنم گریه گرفتم رفتم پیش بچه ها
(پارت۱۰)
از زبان ات
امروز پرواز دارم میرم فرانسه ساعت پروازم۳ بعداز ظهر اعلام کردن شمار پروازمو رفتم یه پیر زن اومد جلوم دستمو گرفت گفت نرو گفتم جان کمک میخاین گفت اره منو برد اونوور گفت نه کمک نمیخواو دستمو گرفته بود نمیزاشت برم گفتم هواپیماداره میره خانم ولم کن هرچی تقلا کردم نشد بزور دستمو کشیدم بیخیال وسایلم شدم هرچی دویدم هواپیما حرکت کرد رفتم اون خانمو رو گیر بیارم اما هرچی گشتم اما انگار اب شده بود رفته بود توی زمین خیلی اعصبی بودم رفتم خونه داشتم اخبار نگاه میکردم دیدم همون هوا پیمایی که من باهاش پرواز داشتم سوقت کرده و همه مسافراش مردن موهای تنم سیخ شد گفتم این اتفاقی نیس چطور ممکنه وای نه بچه هااگه خبرو بشنون بهم زنگ بزنن وسایلمو اون زنه برد من الان باید چیکار کنم
از زبان جیا
داشتم توی اینستاگرام میگشتم هواپیما سوقت
کرده و کل مسافراش کشته شدند زیاد که دقت کردم
ات با همین هواپیما پرواز داشت دستو پام میلرزید
شماره ات رو گرفتم گوشیش خاموش دیگه نتونستم
کنرل کنم گریه گرفتم رفتم پیش بچه ها
۴.۲k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.