شروع فیک شکلات تلخ
شروع فیک شکلات تلخ
پارت ۱
سلام من ا.ت هستم امروز اولین روز مدرسمه و من خیلی هیجان دارم چون تازه به این شهر اومدیم . صبح خیلی پر انرژی بلند شدم و رفتم صبحونه خوردم . بابا :به به ببین کی اینجاس خانم شلغم تشریف اوردن میگفتین از قبل فرش قرمز پهن میکردیم براتون خانم شلغم . ا.ت:باباااا چند بار بهت بگم من شلغم نیستم .بابا:اوه اره راست میگی تو شلغم نیستی هویجی . ا.ت:پووووووووف . صبحونرو خوردم کیفمم برداشتم ا.ت:پیش به سوی بدبختی . داشتم میرفتم وارد مدرسه شدم همه با تعجب بهم نگاه میکردن . چرا اینجوری نگاه میکنن لابد برای حالت چشامه چون من یک ایرانیم و ایرانیام چشاشون خیلی درشت و زیباست 😎 یه ماشین خیلی با کلاس از کنارم با سرعت رد شد کلی اب گل ریخت رو لباسم یکم جلو تر وایستاد عصابم ریده شد لباسم کاملا گلی شده بود . از ماشین پیاده شد اووووف چه جیگریه ولش کن دختره بی خجالت با عصبانیت رفتم سمتش تا اومدم چیزی بگم سوئیچ ماشینشو پرت کرد طرفم .
کوک:بگیرش . واقعا تعجب کردم . ا.ت :هی معلوم هست چیکار میکنی لباسمو به گند کشیدی .کوک:بله چیزی گفتین . ا.ت:گفتم لباسمو به گند کشیدی. همه نگاه میکردن . کوک:خب که چی
ا.ت:ههه .... تو واقعا نفهمی یا خودتو میزنی به نفهمی . کوک:هی دختر گنده تر از دهنت داری زر میزنی . کیف پولشو در اورد . کوک:بیا این پولو بگیر لباستو ببر اوتو شویی بقیشم برا خودت . ا.ت:هههه .... تو .. کوک:زود برو ماشینمو پارک کن زود .رفتم سوار ماشینش شدم چنان ماشینو تتپ میدادم که قشنگ با گل یکی شد دیگه رنگشم دیده نمی شد . پیاده شدم همه تعجب کرده بودن و ازش میترسیدن . رفتم جلوش
پولشو جلوش گرفتم ا.ت : بیا این پولو بگیر ماشینتو ببر کار واش بقیشم برا خودت . پوز خندی بهم زد کوک:هی .. تو زیادی دیگه احمقی که با من در افتادی خانم کوچولو . ا.ت :من با هرکی دلم بخواد در میوفتم به کسی هم ربتی نداره . پولو تو صورتش پرت کردم . ا.ت :بای . همه نگام میکردن . کوک:پشیمون میشی از این کارت . برگشتم نگاش کردم :عمرا .
ادامه بدم یا نه لطفا نظر بدین لطفا. 😚
#فالو_لایک_فراموش_نشه😻❤👉
پارت ۱
سلام من ا.ت هستم امروز اولین روز مدرسمه و من خیلی هیجان دارم چون تازه به این شهر اومدیم . صبح خیلی پر انرژی بلند شدم و رفتم صبحونه خوردم . بابا :به به ببین کی اینجاس خانم شلغم تشریف اوردن میگفتین از قبل فرش قرمز پهن میکردیم براتون خانم شلغم . ا.ت:باباااا چند بار بهت بگم من شلغم نیستم .بابا:اوه اره راست میگی تو شلغم نیستی هویجی . ا.ت:پووووووووف . صبحونرو خوردم کیفمم برداشتم ا.ت:پیش به سوی بدبختی . داشتم میرفتم وارد مدرسه شدم همه با تعجب بهم نگاه میکردن . چرا اینجوری نگاه میکنن لابد برای حالت چشامه چون من یک ایرانیم و ایرانیام چشاشون خیلی درشت و زیباست 😎 یه ماشین خیلی با کلاس از کنارم با سرعت رد شد کلی اب گل ریخت رو لباسم یکم جلو تر وایستاد عصابم ریده شد لباسم کاملا گلی شده بود . از ماشین پیاده شد اووووف چه جیگریه ولش کن دختره بی خجالت با عصبانیت رفتم سمتش تا اومدم چیزی بگم سوئیچ ماشینشو پرت کرد طرفم .
کوک:بگیرش . واقعا تعجب کردم . ا.ت :هی معلوم هست چیکار میکنی لباسمو به گند کشیدی .کوک:بله چیزی گفتین . ا.ت:گفتم لباسمو به گند کشیدی. همه نگاه میکردن . کوک:خب که چی
ا.ت:ههه .... تو واقعا نفهمی یا خودتو میزنی به نفهمی . کوک:هی دختر گنده تر از دهنت داری زر میزنی . کیف پولشو در اورد . کوک:بیا این پولو بگیر لباستو ببر اوتو شویی بقیشم برا خودت . ا.ت:هههه .... تو .. کوک:زود برو ماشینمو پارک کن زود .رفتم سوار ماشینش شدم چنان ماشینو تتپ میدادم که قشنگ با گل یکی شد دیگه رنگشم دیده نمی شد . پیاده شدم همه تعجب کرده بودن و ازش میترسیدن . رفتم جلوش
پولشو جلوش گرفتم ا.ت : بیا این پولو بگیر ماشینتو ببر کار واش بقیشم برا خودت . پوز خندی بهم زد کوک:هی .. تو زیادی دیگه احمقی که با من در افتادی خانم کوچولو . ا.ت :من با هرکی دلم بخواد در میوفتم به کسی هم ربتی نداره . پولو تو صورتش پرت کردم . ا.ت :بای . همه نگام میکردن . کوک:پشیمون میشی از این کارت . برگشتم نگاش کردم :عمرا .
ادامه بدم یا نه لطفا نظر بدین لطفا. 😚
#فالو_لایک_فراموش_نشه😻❤👉
۱۰.۹k
۰۶ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.