چندشاتی جونگکوک
چندشاتی جونگکوک
part 2
سوهو با عصبانیت بلند شد و سیلی محکمی به ات زد...
ات از درد صورتش قرمز شد
-خیلی عوضی...
اشک داخلچشمای اتپر شد..
یهو در باز شد وجونگکوک، به همراه پدر ومادرات وارد شدن
جونگکوک با دیدن صورت قرمز ات عصبی شد..
سمت سوهو رفت و یقه سوهو رو گرفت.
-فکر کردی هستی که دوست دخترمن رو سیلی میزنی؟
× تو فکر کردی کی هستی که خواهر منو ...
تا خواست ادامه حرفشو بزنه جونگکوک پرید وسط حرفش..
-خواهر؟ اگر ات رو به عنوان خواهر خودت میدونستی ، سیلی نمیزدیش
عصبی بود...
خیلی روی ات غیرت داشت.. چه برسه یکی بخواد سیلی بزنتش
مادرات اخمکرد
+سوهو معذرتخواهی کن...
×نمیکنم
جونگکوک عصبی یقه یوهو رو ول کرد..
+متاسفم برات.. زشته.. اولین باره اومده اینجا، اینطوری رفتار میکنی؟
سوهو چیزینگفت
جونگکوک دست ات روگرفت و از اونجا بیرون رفتن
part 2
سوهو با عصبانیت بلند شد و سیلی محکمی به ات زد...
ات از درد صورتش قرمز شد
-خیلی عوضی...
اشک داخلچشمای اتپر شد..
یهو در باز شد وجونگکوک، به همراه پدر ومادرات وارد شدن
جونگکوک با دیدن صورت قرمز ات عصبی شد..
سمت سوهو رفت و یقه سوهو رو گرفت.
-فکر کردی هستی که دوست دخترمن رو سیلی میزنی؟
× تو فکر کردی کی هستی که خواهر منو ...
تا خواست ادامه حرفشو بزنه جونگکوک پرید وسط حرفش..
-خواهر؟ اگر ات رو به عنوان خواهر خودت میدونستی ، سیلی نمیزدیش
عصبی بود...
خیلی روی ات غیرت داشت.. چه برسه یکی بخواد سیلی بزنتش
مادرات اخمکرد
+سوهو معذرتخواهی کن...
×نمیکنم
جونگکوک عصبی یقه یوهو رو ول کرد..
+متاسفم برات.. زشته.. اولین باره اومده اینجا، اینطوری رفتار میکنی؟
سوهو چیزینگفت
جونگکوک دست ات روگرفت و از اونجا بیرون رفتن
- ۲۱.۶k
- ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط