چندشاتی جونگکوک
چندشاتی جونگکوک
part 3
جونگکوک دست ات روگرفت و به سمتماشین برد، ات رو داخلماشین نشوند..
بعد سوار شد و به سمت خونه حرکت کرد..
-کوک..متاسفم..
-چرا .. تقصیر تونبود پرنسس
- تو بار اول بود اومدی.. و برادرم همچین آبرو ریزی کرد..
-نه .. من فقط نگران تو هستم..
-نگرانچی؟
-صورتت.. خوبه؟ هنوز درد داری.
-بهترم....
- خوبه..
رسیدن به خونه
جونگکوک ات رو براید استایل بغل کرد و وارد خونه شدن..
ات رو رویمبل گذاشت و گونهی ات رو بوسید
-کوکی.. تو خیلی مهربونی
- فقط با تو...
the end.
part 3
جونگکوک دست ات روگرفت و به سمتماشین برد، ات رو داخلماشین نشوند..
بعد سوار شد و به سمت خونه حرکت کرد..
-کوک..متاسفم..
-چرا .. تقصیر تونبود پرنسس
- تو بار اول بود اومدی.. و برادرم همچین آبرو ریزی کرد..
-نه .. من فقط نگران تو هستم..
-نگرانچی؟
-صورتت.. خوبه؟ هنوز درد داری.
-بهترم....
- خوبه..
رسیدن به خونه
جونگکوک ات رو براید استایل بغل کرد و وارد خونه شدن..
ات رو رویمبل گذاشت و گونهی ات رو بوسید
-کوکی.. تو خیلی مهربونی
- فقط با تو...
the end.
- ۲۴.۵k
- ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط