پارت دهم / part10
پارت دهم / part10
تهیونگ : آروم گوشیو قطع کردموگفتم: منظورتون چیه؟
_هیچ فقط میگم راحت باش و حرفتوبزن.
تهیونگ: اخرم اسمتونو نفهمیدم
_جونگ کوک...جئون جونگکوک
تهیونگ: منم کیم تهیونگ هستم
_خب حالا راحت شدی ؟
تهیونگ:خندیدن- کنجکاو بودم فقط! امیدوارم دوست و همسایه خوبی بشیم برای هم.
_بله!من میرم..
و بلندمیشه و میره*
.
چندروز بعد-
تهیونگ:شوگاا من چیکار کنم تا ابد که اینجوری نمیشه..
شوگا:راستی قربان..
تهیونگ:امروز انگار همش میخوای یچی بگی..بله بگو
شوگا: حقیقت ..بیخیال
تهیونگ:باتوعم یونگی بگو!
شوگا:حقیقتش..بچها بهم احتیاج دارن باید برم..
تهیونگ:عالی تر ازاین نمیشه.. البته اشکالی نداره میتونی بری چیز بزرگی نیست.
شوگا : قربان حواستون باشه..دیگه مدارکتونو تو جیبتون نذارید خطرناکه!
تهیونگ: اوکیه
شوگا: ولی نگران شمام..اونا مافیان خب هرچیزی ازشون برمیاد اگه من برم..؟
تهیونگ:شوگا نگران من نباشید.دفعه اول نیست که مافیا میگیریم پس باخیال راحت برو منم باخوشحالی برمیگردم! باخبرهای خوب.
شوگا : میدونم قربانT~T میدونم..
تهیونگ: بعد از رفتن شوگا ، کت چرمی پوشیدم و موهای شلختمو دستی بهشون کشیدم. وارد بازی میشم .
از خونه بیرون اومدمو دستامو توی جیبم گذاشتم
نفسی فوت کردم و به سمت خونشون رفتم.
جالبه! در باز بود!
آروم خم شدم که نگاهی بندازم اما منه دستو پا چلفتی..روی در افتادم و در کامل باز شد.
خداروشکر کسی نبود.
بلند شدمو خودمو تمیز کردم.
نگاهی به اطراف انداختم. مثل اینکه کسی خونه نبود قدم برداشتم و با دیدن دری که اون روز دنبال رمزش بودیم چشمام گرد شد..
درش باز بود!!!!!
به سمتش با قدم های بزرگ رفتم.
با چیزی که دیدم دهنم از تعجب باز شد اما همون موقع از هوش رفتم ..
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
تهیونگ : آروم گوشیو قطع کردموگفتم: منظورتون چیه؟
_هیچ فقط میگم راحت باش و حرفتوبزن.
تهیونگ: اخرم اسمتونو نفهمیدم
_جونگ کوک...جئون جونگکوک
تهیونگ: منم کیم تهیونگ هستم
_خب حالا راحت شدی ؟
تهیونگ:خندیدن- کنجکاو بودم فقط! امیدوارم دوست و همسایه خوبی بشیم برای هم.
_بله!من میرم..
و بلندمیشه و میره*
.
چندروز بعد-
تهیونگ:شوگاا من چیکار کنم تا ابد که اینجوری نمیشه..
شوگا:راستی قربان..
تهیونگ:امروز انگار همش میخوای یچی بگی..بله بگو
شوگا: حقیقت ..بیخیال
تهیونگ:باتوعم یونگی بگو!
شوگا:حقیقتش..بچها بهم احتیاج دارن باید برم..
تهیونگ:عالی تر ازاین نمیشه.. البته اشکالی نداره میتونی بری چیز بزرگی نیست.
شوگا : قربان حواستون باشه..دیگه مدارکتونو تو جیبتون نذارید خطرناکه!
تهیونگ: اوکیه
شوگا: ولی نگران شمام..اونا مافیان خب هرچیزی ازشون برمیاد اگه من برم..؟
تهیونگ:شوگا نگران من نباشید.دفعه اول نیست که مافیا میگیریم پس باخیال راحت برو منم باخوشحالی برمیگردم! باخبرهای خوب.
شوگا : میدونم قربانT~T میدونم..
تهیونگ: بعد از رفتن شوگا ، کت چرمی پوشیدم و موهای شلختمو دستی بهشون کشیدم. وارد بازی میشم .
از خونه بیرون اومدمو دستامو توی جیبم گذاشتم
نفسی فوت کردم و به سمت خونشون رفتم.
جالبه! در باز بود!
آروم خم شدم که نگاهی بندازم اما منه دستو پا چلفتی..روی در افتادم و در کامل باز شد.
خداروشکر کسی نبود.
بلند شدمو خودمو تمیز کردم.
نگاهی به اطراف انداختم. مثل اینکه کسی خونه نبود قدم برداشتم و با دیدن دری که اون روز دنبال رمزش بودیم چشمام گرد شد..
درش باز بود!!!!!
به سمتش با قدم های بزرگ رفتم.
با چیزی که دیدم دهنم از تعجب باز شد اما همون موقع از هوش رفتم ..
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
۲۰.۸k
۲۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.