part16
#part16
#part17
#diyana
ارسلان پاشو بریم
دریا دلم دریا می خواد
#arslwn
تو جون بخواه چشم
دوتایی؟
#diyana
نه با بچه هام
#arsalan
اوکی دلسا آبتین حاضر شید
بریم دریا
#delsa
صدای بابا به گوشم خورد
چشم بابا حاضر میشیم
آبتین حاضر شو بریم
یه آستین کوتاه نیم تنه ای
سفید پوشیدم با شلوار لی
با یه کلاه سفید
#abtin
یه ست مشکی
سفید پوشیدم
بغلش کردم چرخوندمش
جوجو خوشگل
#delsa
خنده ای کردم
بغلم کرد با سرعت از پله ها
آوردم پایین
آییی دلممم بیشعور
#abtin
خندیدم
#diyana
بچه ها موافقید
شب بریم
توی جنگل بخوابیم
چادر هم برداریم
با زیر انداز
#delsa
من می ترسم
#abtin
من اینجا چیکاره ام
پس آبجی
خودم پیشتم
پیشت می خوابم
#arsalan
اره خوبه بنظر منم
#diyana
دلسا برو وودی تو بردار
سرد میشه شب
#delsa
چشم مامان
#abtin
نمی خواد بری
خودم میارم واست
رفتم چند دست وودی
برداشتم واسش واسه
خودمم برداشتم
گذاشتم توی کولم
اومدم پایین از پله ها
خوب بریم
#delsa
رفتیم سوار ماشین شدیم
دریا نزدیک بود
بعد از ۲۰ دقیقه رسیدیم
دریا پیاده شدیم
#abtin
دلسا کفش ها تو در بیار
بذار توی مشما بده به مامان
بیا روی شن ها راه بریم
#delsa
باشه در آوردم
گذاشتم توی مشما دادم به مامان
دست آبتین و گرفتم
با هم راه رفتیم خیلی حس و وایب
خوبی میداد چون نرم بود
#diyana
با ارسلان قدم میزدیم
یه دختر کوچولو تازه داشت
تاتی تاتی میکرد از بغل من رد شد
افتاد انقدر بانمک بود
موهای طلایی چشم های رنگ سبز
رفتم بغلش کردم
کوچولو مامان و بابات کوشن
#arsalan
واییی ننه
چقدر نازه
لپشو کشیدم اونم می خندید
#diyana
توی بغلم بود کم کم گریه کرد
گریه نکن قشنگم
مامانت کو پس
که یه دختری اومد سمتم
دختر کوچولو رو گذاشتم زمین
که دختر کوچولو رفت طرف مامانش
به زبون خودش گفت ماما
سرمو بلند کردم ببینم مامانشو که و..
حمایت شه
✨❤️🩹
#part17
#diyana
ارسلان پاشو بریم
دریا دلم دریا می خواد
#arslwn
تو جون بخواه چشم
دوتایی؟
#diyana
نه با بچه هام
#arsalan
اوکی دلسا آبتین حاضر شید
بریم دریا
#delsa
صدای بابا به گوشم خورد
چشم بابا حاضر میشیم
آبتین حاضر شو بریم
یه آستین کوتاه نیم تنه ای
سفید پوشیدم با شلوار لی
با یه کلاه سفید
#abtin
یه ست مشکی
سفید پوشیدم
بغلش کردم چرخوندمش
جوجو خوشگل
#delsa
خنده ای کردم
بغلم کرد با سرعت از پله ها
آوردم پایین
آییی دلممم بیشعور
#abtin
خندیدم
#diyana
بچه ها موافقید
شب بریم
توی جنگل بخوابیم
چادر هم برداریم
با زیر انداز
#delsa
من می ترسم
#abtin
من اینجا چیکاره ام
پس آبجی
خودم پیشتم
پیشت می خوابم
#arsalan
اره خوبه بنظر منم
#diyana
دلسا برو وودی تو بردار
سرد میشه شب
#delsa
چشم مامان
#abtin
نمی خواد بری
خودم میارم واست
رفتم چند دست وودی
برداشتم واسش واسه
خودمم برداشتم
گذاشتم توی کولم
اومدم پایین از پله ها
خوب بریم
#delsa
رفتیم سوار ماشین شدیم
دریا نزدیک بود
بعد از ۲۰ دقیقه رسیدیم
دریا پیاده شدیم
#abtin
دلسا کفش ها تو در بیار
بذار توی مشما بده به مامان
بیا روی شن ها راه بریم
#delsa
باشه در آوردم
گذاشتم توی مشما دادم به مامان
دست آبتین و گرفتم
با هم راه رفتیم خیلی حس و وایب
خوبی میداد چون نرم بود
#diyana
با ارسلان قدم میزدیم
یه دختر کوچولو تازه داشت
تاتی تاتی میکرد از بغل من رد شد
افتاد انقدر بانمک بود
موهای طلایی چشم های رنگ سبز
رفتم بغلش کردم
کوچولو مامان و بابات کوشن
#arsalan
واییی ننه
چقدر نازه
لپشو کشیدم اونم می خندید
#diyana
توی بغلم بود کم کم گریه کرد
گریه نکن قشنگم
مامانت کو پس
که یه دختری اومد سمتم
دختر کوچولو رو گذاشتم زمین
که دختر کوچولو رفت طرف مامانش
به زبون خودش گفت ماما
سرمو بلند کردم ببینم مامانشو که و..
حمایت شه
✨❤️🩹
۸.۰k
۱۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.