part

#part8
عشق ممنوعه🚫❤️

(forbidden love) ♡

جینای: رسیدم! خونه ای شیک و ویلایی بود به لیجونگ زنگ زدم تا در رو واسم باز بکنه!
لیجونگ: جینای بهم زنگ خدایا بلخره این دختره اومد رفتم در رو واسش با کردم! سلام کردم در همین حین وی با شوگا اومدن! از ماشین پیاده شدن!
جینای: لیجونگ رو هول دادم داخل و گفتم مگه اینا هم قرار بود بیان؟!
لیجونگ: تو مگه دیونه شدی دورهمی اصن مال ایناس!
جینای: لیجونگگگگ از دست تو! لیجونگ پشت به روی من شد و رفت پیش اون دوستاش! منم یه گوشه نشستم تا اینکه وی اومد کنارم نشست! هی تو چرا کنار من نشستی؟!
وی: از قیافش معلوم بود خیلی اعصابانی بود! ببینم پیشی جون چرا اینقدر بهم ریختی!
جینای: ببخشید ولی به شما چه؟!
وی: ببین با من درست صحبت بکن وگرنه برات بد تموم میشه!
دیدگاه ها (۰)

#part9عشق ممنوعه🚫❤️(forbidden love) ♡جینای: مثلا چیکار میخوا...

#part10عشق ممنوعه🚫❤️(forbidden love) ♡وی: چیشد آروم گرفتی؟! ...

#part7عشق ممنوعه🚫❤️(forbidden love) ♡جینای: زنگ اخر کلاس هم ...

#part6عشق ممنوعه🚫❤️(forbidden love) ♡جینای: با نوری که از پن...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

#بد_بوی#پارت_۲۶#الینا تازه گوشی رو از رو جیمسون قطع کردم که ...

برادرای هایتانی پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط