part10
#part10
عشق ممنوعه🚫❤️
(forbidden love) ♡
وی: چیشد آروم گرفتی؟!
جینای: از بغلش اومدم بیرون وبهش گفتم با این کارات نمی تونی منو مال خودت بکنی فهمیدی؟!
وی: با اعصبانیت فراوان رفت دنبالش کردم تا در خونه!
جینای: به خونه رسیدم میدونستم پشتمه! اما جوری رفتار کردم که انگار ندیدمش! که یهو از پشت بغلم کرد در خونه رو بست و منو برد داخل خونه با جیغ و داد گفتم ولم کن با من چیکار داری؟!
وی: انقدر تکون نخور تا تنبیهت کنم!
جینای: دستامو با یه بند کلفت مشکی بست با دو سه حرکت مثل حرفه ای ها!
وی: با اینکه دلم نمیومد! اما با کمربند 3 بار به کمرش ضربه زدم کمی اروم زدم چون میدونستم تاقت نداره ولی جوری بود که زخم شه! و بعد اب سرد ریختم رو کمرش!
جینای: خیلی درد داشت اخه این یارو کیه که منو میزنه؟! بعد از دو دقیقه دستامو باز کرد و بهم گفت عاقبت سر پیچی از من این میشه!
عشق ممنوعه🚫❤️
(forbidden love) ♡
وی: چیشد آروم گرفتی؟!
جینای: از بغلش اومدم بیرون وبهش گفتم با این کارات نمی تونی منو مال خودت بکنی فهمیدی؟!
وی: با اعصبانیت فراوان رفت دنبالش کردم تا در خونه!
جینای: به خونه رسیدم میدونستم پشتمه! اما جوری رفتار کردم که انگار ندیدمش! که یهو از پشت بغلم کرد در خونه رو بست و منو برد داخل خونه با جیغ و داد گفتم ولم کن با من چیکار داری؟!
وی: انقدر تکون نخور تا تنبیهت کنم!
جینای: دستامو با یه بند کلفت مشکی بست با دو سه حرکت مثل حرفه ای ها!
وی: با اینکه دلم نمیومد! اما با کمربند 3 بار به کمرش ضربه زدم کمی اروم زدم چون میدونستم تاقت نداره ولی جوری بود که زخم شه! و بعد اب سرد ریختم رو کمرش!
جینای: خیلی درد داشت اخه این یارو کیه که منو میزنه؟! بعد از دو دقیقه دستامو باز کرد و بهم گفت عاقبت سر پیچی از من این میشه!
۱.۰k
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.