ازدواج اجباری~♡~پارت۳۱
ازدواج اجباری~♡~پارت۳۱
÷ها آره این زیر ریخت روم
رونا:بیا برات پاکش کنم سرتو بیار پایین
سرشو آورد پایین پاک کردم
÷ممنونم خانم
رونا:خواهش میکنم
رونا:بیا این دستمالو بگیر(دستمال کاغذی نیستاا)
÷نیازی نیست
رونا:میگم بگیر دیگه
÷ممنونم ازتون
÷خب کاری داشتید اومدید
رونا:نه دیگه ولش کن منم برم کارمو تموم کنم
÷باشه خانم
رونا:فعلا
داشتم میرفتم که جیمینو دیدم
رونا:جیمین
جیمین: سلام رونا
رونا:سلام اومدی تهیونگ رو ببینی
جیمین: ها آره میگم رونا
رونا:بله
جیمین:میگم از اون دوستت خوشم اومده میشه شمارشو بدی
رونا:یجی رو میگی
جیمین: اسمش یجیه آره همون
رونا:عاشق شدی
جیمین: خب آره ازش خوشم اومد
رونا:*****
جیمین: مرسی
رونا:خواهش میکنم ببینم چه میکنی
جیمین: یاااا فعلا
رونا:بای
و رفتماتاقم پرونده ها رو امضا و برسی کردم ساعت ۷ بود
تق تق تق
رونا:بیا تو
ته:سلام
رونا: سلام
ته:این چندتا ورقعه رو آوردم برسی
رونا:وای بازم بیا بشین
دوتامونم نشستیم رو مبل راحتی که جلوی میزم بود روبرو هم بودیم داشتیم برسی میکردیم ساعت ۸ بود
تق تق
رونا:بیا تو
÷خانم
رونا:بله رایان
÷دستمالتون رو آوردم ازتون ممنونم
رونا:خواهش میکنم میزاشتی بمونه
÷نه دیگه همینشم زیاده
ازش گرفتم
رونا:مرسی میتونی بری
÷با اجازه
و رفت
ته:دستمال توعه
رونا:آره
ته:چرا دست اونه
رونا:چیه حسودیت شده
ته:من/با خنده
ته 😂😂نه بابا من چرا باید به تو حسودی کنم
رونا: اها منم باور کردم ...خب دیگه جمع کن بریم
ته:حسودی نکردم
رونا:بیا بریم/چشم غره
ته:باشه
تهیونگ ویو:
همش فکرم درگیر بود منظور جیمین از اون حرف چی بود رفتم اتاق رونا داشتیم باهم پرونده برسی میکردیم که رایان اومد چرا دستمالشو داده به منشیش اخه تازه نمیخواست قبول کنههه سعی کردم نشون ندم حسودیم شده ولی..ولی واقعا حسودیم شده؟چرا دوست ندارم کسی پیشش باشه از این فکر در اومدم
راوی ویو:
خلاصه رفتن خونه شون
رونا ویو :
رسیدیم خونه لباسم رو عوض کردم آرایشم پاک کردم و رفتم پایین
رونا:هوففف حوصله غذا درست کردنم ندارم
تهیونگ اومد پایین یه فکری سرم زد
رونا:تهیونگ
ته:بله
رونا میگم بیا شرط ببندیم
ته:چه شرطی
رونا:بازی کنیم هرکی باخت باید غذا درست کنه ظرفارم بشوره
ته:اومم فکر خوبیه چه بازی کنیم
رونا:انگشتتو بیار پایین
ته:حله
نشستیم رو مبل
رونا:۵ تا بریم
ته:اوکی خب تو اول شرو کن
رونا:امم انگشتتو بیار پایین اگه توی حموم جیش میکنی
تهیونگ انگشتشو آورد پایین
رونا:چییی تو دست شویی جیش میکنی
تهیونگ: آره مگه چیه
رونا:خیلی حال بهم زنههه
تهیونگ: خیلی هم حال میده
رونا:ایششش ببین با کی همخونه شدم
تهیونگ: چیه خب خیلی مزه میده توهم امتحان کن
رونا:عهه خب تو بگو
..................
÷ها آره این زیر ریخت روم
رونا:بیا برات پاکش کنم سرتو بیار پایین
سرشو آورد پایین پاک کردم
÷ممنونم خانم
رونا:خواهش میکنم
رونا:بیا این دستمالو بگیر(دستمال کاغذی نیستاا)
÷نیازی نیست
رونا:میگم بگیر دیگه
÷ممنونم ازتون
÷خب کاری داشتید اومدید
رونا:نه دیگه ولش کن منم برم کارمو تموم کنم
÷باشه خانم
رونا:فعلا
داشتم میرفتم که جیمینو دیدم
رونا:جیمین
جیمین: سلام رونا
رونا:سلام اومدی تهیونگ رو ببینی
جیمین: ها آره میگم رونا
رونا:بله
جیمین:میگم از اون دوستت خوشم اومده میشه شمارشو بدی
رونا:یجی رو میگی
جیمین: اسمش یجیه آره همون
رونا:عاشق شدی
جیمین: خب آره ازش خوشم اومد
رونا:*****
جیمین: مرسی
رونا:خواهش میکنم ببینم چه میکنی
جیمین: یاااا فعلا
رونا:بای
و رفتماتاقم پرونده ها رو امضا و برسی کردم ساعت ۷ بود
تق تق تق
رونا:بیا تو
ته:سلام
رونا: سلام
ته:این چندتا ورقعه رو آوردم برسی
رونا:وای بازم بیا بشین
دوتامونم نشستیم رو مبل راحتی که جلوی میزم بود روبرو هم بودیم داشتیم برسی میکردیم ساعت ۸ بود
تق تق
رونا:بیا تو
÷خانم
رونا:بله رایان
÷دستمالتون رو آوردم ازتون ممنونم
رونا:خواهش میکنم میزاشتی بمونه
÷نه دیگه همینشم زیاده
ازش گرفتم
رونا:مرسی میتونی بری
÷با اجازه
و رفت
ته:دستمال توعه
رونا:آره
ته:چرا دست اونه
رونا:چیه حسودیت شده
ته:من/با خنده
ته 😂😂نه بابا من چرا باید به تو حسودی کنم
رونا: اها منم باور کردم ...خب دیگه جمع کن بریم
ته:حسودی نکردم
رونا:بیا بریم/چشم غره
ته:باشه
تهیونگ ویو:
همش فکرم درگیر بود منظور جیمین از اون حرف چی بود رفتم اتاق رونا داشتیم باهم پرونده برسی میکردیم که رایان اومد چرا دستمالشو داده به منشیش اخه تازه نمیخواست قبول کنههه سعی کردم نشون ندم حسودیم شده ولی..ولی واقعا حسودیم شده؟چرا دوست ندارم کسی پیشش باشه از این فکر در اومدم
راوی ویو:
خلاصه رفتن خونه شون
رونا ویو :
رسیدیم خونه لباسم رو عوض کردم آرایشم پاک کردم و رفتم پایین
رونا:هوففف حوصله غذا درست کردنم ندارم
تهیونگ اومد پایین یه فکری سرم زد
رونا:تهیونگ
ته:بله
رونا میگم بیا شرط ببندیم
ته:چه شرطی
رونا:بازی کنیم هرکی باخت باید غذا درست کنه ظرفارم بشوره
ته:اومم فکر خوبیه چه بازی کنیم
رونا:انگشتتو بیار پایین
ته:حله
نشستیم رو مبل
رونا:۵ تا بریم
ته:اوکی خب تو اول شرو کن
رونا:امم انگشتتو بیار پایین اگه توی حموم جیش میکنی
تهیونگ انگشتشو آورد پایین
رونا:چییی تو دست شویی جیش میکنی
تهیونگ: آره مگه چیه
رونا:خیلی حال بهم زنههه
تهیونگ: خیلی هم حال میده
رونا:ایششش ببین با کی همخونه شدم
تهیونگ: چیه خب خیلی مزه میده توهم امتحان کن
رونا:عهه خب تو بگو
..................
۷.۵k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.